جدول جو
جدول جو

معنی عیان

عیان
(عَیْ یا)
درمانده در کار و سخن. (منتهی الارب). درمانده و آشفته و سرگردان. (ناظم الاطباء). کسی که راه مراد خود را نیافته باشد و یا از آن عاجز شده باشد و محکم کردن آن را نتوانسته باشد. (از اقرب الموارد). عی ّ. عیایاء. رجوع به عی و عیایاء شود، سخت چشم زخم رساننده. معیان. (از ذیل اقرب الموارد از تاج العروس). رجوع به معیان شود
لغت نامه دهخدا