جدول جو
جدول جو

معنی عَمَى - جستجوی لغت در جدول جو

عَمَى
کور کردن، عموی پدری من
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

عمل، یک شغل، اشتغال
دیکشنری عربی به فارسی
پرتاب کردن، پرتاب، دور انداختن، شلّیک کردن، انداختن، نیزه انداختن
دیکشنری عربی به فارسی