جدول جو
جدول جو

معنی عَدل - جستجوی لغت در جدول جو

عَدل
بی طرفی، عدالت
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عدل
تصویر عدل
(پسرانه)
دادگری، داد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عدل
تصویر عدل
داد دادن، دادگری کردن، دقیقاً، درست مثلاً حرف هایم را عدل گذاشت کف دستش، کسی که شهادت او مقبول باشد، عادل، از نام های خداوند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عادل
تصویر عادل
آنکه رفتارش توام با عدل و داد است، دادگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عادل
تصویر عادل
دادگر، داد دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عادل
تصویر عادل
((دِ))
دادگر، داد دهنده، جمع عدول
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عادل
تصویر عادل
دادگر، دادگستر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عدل
تصویر عدل
داد، دادگری
فرهنگ واژه فارسی سره
ยุติธรรม
دیکشنری فارسی به تایلندی
ন্যায্য
دیکشنری فارسی به بنگالی
سلامت عقل، ذهن
دیکشنری عربی به فارسی
عایق بندی، انزوا
دیکشنری عربی به فارسی
معتدل کردن، عدالت
دیکشنری عربی به فارسی
न्यायपूर्ण
دیکشنری فارسی به هندی
справедливий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
справедливый
دیکشنری فارسی به روسی