- عناصر
- عنصرها، اجسام بسیط، کنایه از افراد، آدم ها، عامل ها، کنایه از اصل ها، گوهرها، جمع واژۀ عنصر
عناصر اربعه: عناصر چهارگانه، آب، خاک، باد، آتش، آخشیجان، چهار آخشیج
معنی عناصر - جستجوی لغت در جدول جو
- عناصر
- جمع عنصر
- عناصر ((عَ ص))
- جمع عنصر
عناصر اربعه: چهار عنصر قدما، آب، باد، خاک و آتش
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع خنصر، کالوج ها انگشتان کوچک
یکدیگر را یاری دادن
یکدیگر را یاری دادن، به هم یاری کردن
به گونه رمن سنگ های چرخشت
جمع عنصل، پیاز های دشتی پیاز های نرگس
آخشیج، بن پاره
یاری کننده، یار و یاور
فشار دهنده
اصل و بنیاد، همت و قصد جسم بسیط و ماده، گوهر، جمع عناصر
رهاننده، یاری دهنده، مددکار
جسمی که قابل تجزیه و تقسیم به مواد دیگر نباشد مانند آهن و طلا، جسم بسیط، کنایه از فرد، آدم، آنچه در به وجود آمدن چیزی تاثیر داشته باشد، عامل، هر یک از چهار عنصر اربعه، آخشیج، کنایه از اصل، گوهر
عناصر چهارگانه شامل آب، آتش، باد، خاک، چهار عنصر
چهار مادر، چهار گوهر، چهار آخر، چهار آخشیج، آخشیجان، چهار ارکان، چهار امّهات، امّهات اربعه، امّهات سفلیٰ، چار آخشیج
چهار مادر، چهار گوهر، چهار آخر، چهار آخشیج، آخشیجان، چهار ارکان، چهار امّهات، امّهات اربعه، امّهات سفلیٰ، چار آخشیج
زهکان اخشیجان نابوده برای دلخوشی جان بر آخور خشک آخشیجان
چهار عنصر قدما، آب، باد، خاک و آتش
سست پای مس مس کار (گویش تهرانی) شل خایه (گویش گیلکی)
جهان آخشیجان جهان کیابی
رستک پستایش