بزرگ منشی یا گمراهی مثل جنگ تعصب و اهواء. (منتهی الارب) (آنندراج). کبر و بزرگ منشی. و گمراهی مانند جنگ تعصب. (ناظم الاطباء). تکبر یا گمراهی. (از اقرب الموارد)
بزرگ منشی یا گمراهی مثل جنگ تعصب و اهواء. (منتهی الارب) (آنندراج). کبر و بزرگ منشی. و گمراهی مانند جنگ تعصب. (ناظم الاطباء). تکبر یا گمراهی. (از اقرب الموارد)
دارای عمق، دراز و دورتک، ژرف، گود، کنایه از دارای دقت و تلاش ذهنی، دارای معانی بلند، در علوم ادبی در علم عروض از بحور شعر بر وزن فاعلن فاعلاتن فاعلن فاعلاتن
دارای عمق، دراز و دورتک، ژرف، گود، کنایه از دارای دقت و تلاش ذهنی، دارای معانی بلند، در علوم ادبی در علم عروض از بحور شعر بر وزن فاعلن فاعلاتن فاعلن فاعلاتن
پوشیده ساختن معنی، معما گفتن، در ادبیات در فن بدیع بیان مطلبی به قلب و تصحیف و تبدیل کلمات یا بیان کردن مطلبی به شکل رمز و غوامض حساب که پس از تفکر و تعمق بسیار معنی آن کشف شود، نابینا کردن، کور کردن
پوشیده ساختن معنی، معما گفتن، در ادبیات در فن بدیع بیان مطلبی به قلب و تصحیف و تبدیل کلمات یا بیان کردن مطلبی به شکل رمز و غوامض حساب که پس از تفکر و تعمق بسیار معنی آن کشف شود، نابینا کردن، کور کردن
پوشیده کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (دهار). پوشانیدن. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). پوشیدن: عمی معنی البیت تعمیه، پوشید آن را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). پوشیدن چیزی را و بمعنی معما گفتن... مجاز است. (غیاث اللغات) (آنندراج). پوشیدن معنی بیت را و معما در شعر از آنست. (از اقرب الموارد) ، کور کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). کور ساختن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). کور گردانیدن. (از اقرب الموارد). نابینا کردن. (غیاث اللغات) : کسانی که با اسماعیل انتساب میکردند، گفتند اسماعیل نمرده بود و اظهار مرگ او کردند تعمیۀ مردم را. (جهانگشای جوینی)
پوشیده کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (دهار). پوشانیدن. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). پوشیدن: عمی معنی البیت تعمیه، پوشید آن را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). پوشیدن چیزی را و بمعنی معما گفتن... مجاز است. (غیاث اللغات) (آنندراج). پوشیدن معنی بیت را و معما در شعر از آنست. (از اقرب الموارد) ، کور کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). کور ساختن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). کور گردانیدن. (از اقرب الموارد). نابینا کردن. (غیاث اللغات) : کسانی که با اسماعیل انتساب میکردند، گفتند اسماعیل نمرده بود و اظهار مرگ او کردند تعمیۀ مردم را. (جهانگشای جوینی)