جدول جو
جدول جو

معنی عماقریب - جستجوی لغت در جدول جو

عماقریب
پس از اندک مدت، به زودی، در این نزدیکی
تصویری از عماقریب
تصویر عماقریب
فرهنگ فارسی عمید
عماقریب
پس از اندک مدت، به زودی، در این نزدیکی، عمّاًقریب
تصویری از عماقریب
تصویر عماقریب
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بزودی پس از اندک مدت: آن غمام عما قریب منجلی گردد. توضیح تلفظ و تحریر این کلمه بصورت عما قریب غلط است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عن قریب
تصویر عن قریب
به زودی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عن قریب
تصویر عن قریب
به زودی، به همین زودی، به همین نزدیکی، زود باشد که
فرهنگ فارسی عمید
به زودی زود باشد که بزودی بهمین زودی بهمین نزدیکی زود زود باشد که: تبه گردد آن مملکت عن قریب کزو خاطر آزده آید غریب. (بوستان. کلیات)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عن قریب
تصویر عن قریب
((عَ قَ))
به زودی
فرهنگ فارسی معین
عصب ضخیم بالای پاشنه پا جمع عراقیب. عصب ضخیم بالای پاشنه پا جمع عراقیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عباقری
تصویر عباقری
بپ (غالی نفیس) فریش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عماریط
تصویر عماریط
جمع عمروط، دزدان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عماریس
تصویر عماریس
جمع عمروس، برگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عنقریب
تصویر عنقریب
بهمین زودی، بهمین نزدیکی، بزودی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عماری
تصویر عماری
تابوت، تخته ای که مرده را بر روی آن گذارند و به گورستان میبرند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عماری
تصویر عماری
((عَ))
کجاوه، محمل، هودج
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عماری
تصویر عماری
کجاوه، هودج
فرهنگ فارسی عمید