جدول جو
جدول جو

معنی عماقریب

عماقریب
پس از اندک مدت، به زودی، در این نزدیکی، عمّاًقریب
تصویری از عماقریب
تصویر عماقریب
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با عماقریب

عماقریب

عماقریب
مُرَکَّب اَز: عن، حرف جر + ما، زائد + قریب، در زمان کمی. در این نزدیکی. بزودی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

عما قریب

عما قریب
بزودی پس از اندک مدت: آن غمام عما قریب منجلی گردد. توضیح تلفظ و تحریر این کلمه بصورت عما قریب غلط است
فرهنگ لغت هوشیار

عن قریب

عن قریب
به زودی، به همین زودی، به همین نزدیکی، زود باشد که
عن قریب
فرهنگ فارسی عمید

عن قریب

عن قریب
به زودی زود باشد که بزودی بهمین زودی بهمین نزدیکی زود زود باشد که: تبه گردد آن مملکت عن قریب کزو خاطر آزده آید غریب. (بوستان. کلیات)
فرهنگ لغت هوشیار

گمارقریب

گمارقریب
دهی است از دهستان بلوک شرقی بخش مرکزی شهرستان دزفول که در 25هزارگزی جنوب شرقی دزفول و 3هزارگزی جنوب باختری شوشتر به دزفول دشت واقع شده است. هوای آن گرم و سکنه اش 100 تن است. آب آنجا از رود کارون و چشمه تأمین می شود. محصول آن غلات، برنج و کنجد و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. ساکنین از طایفۀ بختیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا