جدول جو
جدول جو

معنی عمادات - جستجوی لغت در جدول جو

عمادات
(عِ)
جمع واژۀ عماده. ستونهای عمارت. (غیاث اللغات) (آنندراج). رجوع به عماد و عماده شود
لغت نامه دهخدا
عمادات
ستون های ساختمان ستون ها
تصویری از عمادات
تصویر عمادات
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از معادات
تصویر معادات
با هم دشمنی کردن، دشمن یکدیگر شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عادات
تصویر عادات
عادت ها، خلق ها و خوی ها، اعتیاد مثلاً عادت به مصرف الکل، کارهایی که انسان به آن خو می گیرد و در وقت معیّن انجام می دهد، جمع واژۀ عادت
فرهنگ فارسی عمید
(عَرْ را)
جمع واژۀ عراده. عراده ها. منجنیقها: و عرادات بر جوانب قلعه راست کردند. (ترجمه تاریخ یمینی ص 342)
لغت نامه دهخدا
(کِ)
جمع واژۀ کماد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کماد شود
لغت نامه دهخدا
(مُ)
عداوت کردن و با کسی دشمنی کردن. (غیاث) (آنندراج). عداوت و دشمنی با یکدیگر. (ناظم الاطباء) : و بدان که اصل خلقت ما بر معادات بوده است و از مرور روزگار مایه گرفته است. (کلیله و دمنه چ مینوی ص 279). شاپور مطل و مدافعت پیش نهاد و بدان سبب موالات و مصافات، منافرت و معادات گشت. (جهانگشای جوینی). و رجوع به معاداه شود
لغت نامه دهخدا
(عِ)
جمع واژۀ عضاده. جوانب هر چیز. رجوع به عضاده شود: پیش مسند سلطان طارمی زده و الواح و عضادات آن به مسامیر و شفشهای زر استوار کرده. (ترجمه تاریخ یمینی ص 334)
لغت نامه دهخدا
(عِ)
جمع واژۀ عباده. رجوع به عبادت و عباده شود
لغت نامه دهخدا
(عِ دُلْلا)
ده کوچکی است از دهستان غبوه بخش رامهرمز شهرستان اهواز واقع در 50 هزارگزی شمال باختری رامهرمز و کنار راه اتومبیل رو ویس به هفتگل. 10 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(ضِ)
جمع واژۀ ضماد
لغت نامه دهخدا
نام بطنی است که به دهامشه منسوبند و در حماه بسر برند. (از معجم قبائل العرب عمر رضا کحاله ج 2 ص 822 از عشائرالشام وصفی زکریا ج 2 ص 151)
نام عشیره ای است از عنزه. این عشیره در حدود چهارهزار خانه و یازده هزار خیمه دارند. و منازل آنان در ساحل فرات قرار گرفته و از شمال محدود است به کربلاء تا عانه و بوکمال و از جنوب به نواحی نفود. و گاهی در طلب چراگاه و مرتع تا حدود اراضی نجد پیش میروند. این عشیره در اوایل بهار معمولاً در نواحی غربی کربلا و قسمت سفلای قعره بسر میبرند ودر تابستان در سواحل فرات و یا در اطراف چاهها و غدیرهای وادی حوران منزل میکنند. عمارات به دو قسمت جبل و دهامشه تقسیم میشوند. و احتیاجات خود را از برنج و خرما و پوشاک از قرای فرات تهیه میکنند و بازارعمده آنان در کربلاست. سرسخت ترین دشمنان عمارات، شمر میباشند که بین آنان از حدود یک قرن پیش دشمنی سختی بوجود آمده است. (از معجم قبائل العرب عمر رضا کحاله ج 2 ص 821 از عشائرالشام وصفی زکریا ج 2 ص 95، و تاریخ سینا تألیف نعوم شقیر ص 671، و عشائرالعراق عزاوی ص 267، و البادیه تألیف عبدالجبار راوی ص 85)
نام فرقه ای است از علایا، از لیاثنه در وادی موسی. اصل آنان از قریۀ ادنی از اعمال خلیل است. (از معجم قبائل العرب عمر رضا کحاله ج 2 ص 822 از تاریخ شرقی الاردن و قبائلها تألیف بیک ص 365)
لغت نامه دهخدا
(عِ)
جمع واژۀ عمارت. ساختمانها. رجوع به عمارت شود
لغت نامه دهخدا
(عَ رَ)
دهی است از دهستان چمچمال بخش صحنۀ شهرستان کرمانشاه، واقع در 14هزارگزی جنوب باختری صحنه و 10هزارگزی جنوب راه شوسۀ کرمانشاه به همدان. ناحیه ای است دشت و دارای آب و هوای سرد معتدل و295 تن سکنه. آب آن از درۀ سرخانی تأمین می شود. ومحصول آن غلات، حبوب و توتون است. اهالی آنجا به زراعت اشتغال دارند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
تصویری از عادات
تصویر عادات
خوی ها آیین ها جمع عادت خوییها اخلاق، رسوم رسمها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معادات
تصویر معادات
عداوت کردن و با کسی دشمنی نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عمارات
تصویر عمارات
جمع عمارت، ساختمانها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عبادات
تصویر عبادات
جمع عباده، نیایش ها ستایش ها جمع عبادت پرستشها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جمادات
تصویر جمادات
بر بستگان جمع جماد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معادات
تصویر معادات
((مُ))
عداوت، دشمنی با یکدیگر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عبادات
تصویر عبادات
((عِ))
جمع عبادت، بندگی ها، اطاعت ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عادات
تصویر عادات
جمع عادت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عمارات
تصویر عمارات
((عِ))
جمع عمارت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عادات
تصویر عادات
Habits
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از عادات
تصویر عادات
habitudes
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از عادات
تصویر عادات
आदतें
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از عادات
تصویر عادات
gewoonten
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از عادات
تصویر عادات
abitudini
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از عادات
تصویر عادات
Gewohnheiten
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از عادات
تصویر عادات
hábitos
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از عادات
تصویر عادات
hábitos
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از عادات
تصویر عادات
nawyki
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از عادات
تصویر عادات
звички
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از عادات
تصویر عادات
привычки
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از عادات
تصویر عادات
kebiasaan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی