جدول جو
جدول جو

معنی عبادات

عبادات((عِ))
جمع عبادت، بندگی ها، اطاعت ها
تصویری از عبادات
تصویر عبادات
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با عبادات

عبادات

عبادات
ده کوچکی است از دهستان غبوه بخش رامهرمز شهرستان اهواز واقع در 50 هزارگزی شمال باختری رامهرمز و کنار راه اتومبیل رو ویس به هفتگل. 10 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

عبادات

عبادات
جَمعِ واژۀ عباده. رجوع به عبادت و عباده شود
لغت نامه دهخدا

عبارات

عبارات
گزاره ها تعبیر کردن (کلام خواب و جز آن) شرح دادن، تکلم کردن، تعبیر شرح، تکلم، طرز بیان طریقه ادای سخن، انشا، مجموع چند جمله به هم پیوسته جمع عبارات. یا به عبارت دیگر 0 به عبارت اخری. یا فن عبارت. باری ارمینیاس. یکی از بخشهای علوم منطقیه. یا عبارت بودن از. شامل بودن متضمن بودن
فرهنگ لغت هوشیار