جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با معادات

معادات

معادات
عداوت کردن و با کسی دشمنی کردن. (غیاث) (آنندراج). عداوت و دشمنی با یکدیگر. (ناظم الاطباء) : و بدان که اصل خلقت ما بر معادات بوده است و از مرور روزگار مایه گرفته است. (کلیله و دمنه چ مینوی ص 279). شاپور مطل و مدافعت پیش نهاد و بدان سبب موالات و مصافات، منافرت و معادات گشت. (جهانگشای جوینی). و رجوع به معاداه شود
لغت نامه دهخدا

سعادات

سعادات
جمع سعادت، ارمگانها روزبهیها جمع سعادت خوشبختیها نیک بختیها
سعادات
فرهنگ لغت هوشیار

منادات

منادات
یکدیگر را خواندن و آواز دادن، با یکدیگر در انجمن نشستن و مشورت کردن
منادات
فرهنگ فارسی عمید