بر او. بر وی، ضرر. نقصان. زیان. (ناظم الاطباء). به زیان. - بر علیه، در تداول فارسی معاصر، مقابل بر له، به جای به زیان و به سود است. و اینکه برخی آن را غلط شمارند (البته در تداول فارسی) بر اساسی نیست زیرا در فارسی به همین صورت متداول شده است. اما در نثر فصیح، علیه و بر علیه هیچیک رابه کار نمیبرند. و فصیح تر آن است که به جای علیه ’بر’ و به جای له ’به’ بکار برده شود. - له و علیه کسی گفتن، به سود کسی و به زیان دیگری سخن گفتن. به سود و به زیان کسی سخن گفتن. - مأسوف علیه، ترکیبی است که به جای ’مرحوم’ برای غیرمسلمانان به کار برند، به معنی تأسف خورده بر وی. - مدّعی ̍علیه، کسی که بر وی ادعا کنند در اصطلاح دادگستری (عدلیه). خوانده، در برابر مدّعی (خواهان)
بر او. بر وی، ضرر. نقصان. زیان. (ناظم الاطباء). به زیان. - بر علیه، در تداول فارسی معاصر، مقابل بر له، به جای به زیان و به سود است. و اینکه برخی آن را غلط شمارند (البته در تداول فارسی) بر اساسی نیست زیرا در فارسی به همین صورت متداول شده است. اما در نثر فصیح، علیه و بر علیه هیچیک رابه کار نمیبرند. و فصیح تر آن است که به جای علیه ’بر’ و به جای له ’به’ بکار برده شود. - له و علیه کسی گفتن، به سود کسی و به زیان دیگری سخن گفتن. به سود و به زیان کسی سخن گفتن. - مأسوف علیه، ترکیبی است که به جای ’مرحوم’ برای غیرمسلمانان به کار برند، به معنی تأسف خورده بر وی. - مُدَّعی ̍علیه، کسی که بر وی ادعا کنند در اصطلاح دادگستری (عدلیه). خوانده، در برابر مُدَّعی (خواهان)
دهی است از دهستان مرگور، بخش سلوانا، شهرستان ارومیه. دارای 115 تن سکنه. آب آن از چشمه تأمین می شود. و محصول آن غلات و توتون است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان مرگور، بخش سلوانا، شهرستان ارومیه. دارای 115 تن سکنه. آب آن از چشمه تأمین می شود. و محصول آن غلات و توتون است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
نام دختر زریاب آوازه خوان بود. او را عمری طولانی بود آنچنانکه در حیاتش هیچ یک از افراد خاندانش زنده نبودند. (از اعلام النساء عمر رضا کحاله از نفح الطیب مقری) وی یکی از دختران امام زین العابدین (ع) امام چهارم شیعیان بود. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 68 از کشف الغمه از شیخ مفید) وی یکی از دختران امام موسی کاظم (ع) امام هفتم شیعیان بود. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 81) نام دختر جودت پاشا مورخ قرن اخیر بود. وی از زنان نویسنده و داستانسرای قرن حاضر بود که در اسلامبول پرورش یافت و کتب بسیاری در موضوعهای اجتماعی و داستانی تألیف کرد که از آن جمله کتاب ’المراءه المسلمه’ است. رجوع به اعلام النساء شود
نام دختر زریاب آوازه خوان بود. او را عمری طولانی بود آنچنانکه در حیاتش هیچ یک از افراد خاندانش زنده نبودند. (از اعلام النساء عمر رضا کحاله از نفح الطیب مقری) وی یکی از دختران امام زین العابدین (ع) امام چهارم شیعیان بود. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 68 از کشف الغمه از شیخ مفید) وی یکی از دختران امام موسی کاظم (ع) امام هفتم شیعیان بود. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 81) نام دختر جودت پاشا مورخ قرن اخیر بود. وی از زنان نویسنده و داستانسرای قرن حاضر بود که در اسلامبول پرورش یافت و کتب بسیاری در موضوعهای اجتماعی و داستانی تألیف کرد که از آن جمله کتاب ’المراءه المسلمه’ است. رجوع به اعلام النساء شود
جمع واژۀ علی ّ. رجوع به علی ّ شود، شریف و رفیعالقدر و رئیس: هو من علیهالناس، أی من أجلتهم و أشرافهم. (ازمنتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و نیز رجوع به علی و علّی ّ و علیّه و علّیّه شود
جَمعِ واژۀ عَلی ّ. رجوع به عَلی ّ شود، شریف و رفیعالقدر و رئیس: هو من علیهالناس، أی من أجلتهم و أشرافهم. (ازمنتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و نیز رجوع به عُلْی و عُلّی ّ و عَلیّه و عُلّیَّه شود
مؤنث واژۀ عالی، بسیار خوب، دارای کیفیت خوب مثلاً پرداخت عالی فیلم، دارای درجه یا مرحلۀ بالاتر مثلاً تحصیلات عالی، دست پخت عالی، بزرگ، مهم، به طور بسیار خوب مثلاً عالی ساز می زند، رفیع، بلند
مؤنثِ واژۀ عالی، بسیار خوب، دارای کیفیت خوب مثلاً پرداخت عالی فیلم، دارای درجه یا مرحلۀ بالاتر مثلاً تحصیلات عالی، دست پخت عالی، بزرگ، مهم، به طور بسیار خوب مثلاً عالی ساز می زند، رفیع، بلند
بلند کردن. (تاج المصادر بیهقی) (دهار). بلند گردانیدن. (زوزنی). بلند و بزرگ ساختن، برآمدن بر چیزی، فرود آوردن بار از ستور، سرنامه نوشتن کتاب را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، و یقال: علیت الحبل، ای رفعته الی وضعه من البکره. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
بلند کردن. (تاج المصادر بیهقی) (دهار). بلند گردانیدن. (زوزنی). بلند و بزرگ ساختن، برآمدن بر چیزی، فرود آوردن بار از ستور، سرنامه نوشتن کتاب را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، و یقال: علیت الحبل، ای رفعته الی وضعه من البکره. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)