جدول جو
جدول جو

معنی علی - جستجوی لغت در جدول جو

علی
(پسرانه)
نام مستعار، نام حضرت علی (ع)، امام اول شیعیان
تصویری از علی
تصویر علی
فرهنگ نامهای ایرانی
علی
دارای علت
تصویری از علی
تصویر علی
فرهنگ فارسی عمید
علی
رفعت، بلندی قدر، شرف، بزرگواری، آسمان، مکان بلند
تصویری از علی
تصویر علی
فرهنگ فارسی عمید
علی
(عِ لی ی)
بلندی. (از تاج العروس) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
علی
(عُلْیْ)
بزرگان و اشراف و أجله. (از متن اللغه)
لغت نامه دهخدا
علی
(عُلْ لی ی)
اشراف و اجلۀ مردم. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). علّی. علّیه. علّیه
لغت نامه دهخدا
علی
(عُ)
ممال علی ̍ در فارسی. رجوع به علی ̍ شود:
جمال حسن معالی ابوالحسن طاهر
که از ثری اثر قدر اوست تا به علی.
ادیب صابر
لغت نامه دهخدا
علی
(عَ)
ابن ابی طالب بن عبدمناف بن عبدالمطلب بن هاشم بن نضربن کنان بن خزیمةبن مدرک بن الیاس بن مضربن نزاربن معدبن عدنان هاشمی قرشی علیه السلام ، مکنی به ابوالحسن ، ابوتراب (بوتراب) و ابوالهیجاء (بوالهیجاء)، و ملقب به مرتضی ، أسداﷲ،حیدر، حیدر کرار، شاه مردان ، شاه ولایت ، امیرالمؤمنین و مولای متقیان. وی پسرعم و داماد پیغمبر اکرم و از عشره مبشره و خلیفه چهارم مسلمانان و امام اول نزد مسلمانان شیعی مذهب است. او نخستین کس از بین مردان بود که اسلام آورد. و مادرش فاطمة بنت اسدبن هاشم بن عبدمناف است. سی سال پس از عام الفیل در کعبه متولد شد و بهنگام تولدش پیغمبراکرم سی ساله بود، و روز تولد او در روایت شیعیان سیزدهم رجب است. ابتدا مادرش وی را «حیدرة» که بمعنای شیر است نام نهاد اما پیغمبر اسلام او را «علی » نامیدو ابوتراب کنیه داد. وی مردی شجاع و خطیب و بلیغ و عالم بود و از کودکی در خانه پیغمبر (ص) میزیست و در غالب غزوات حضرت رسول شرکت داشت و رایت مسلمانان را حمل می کرد. از جمله این غزوات غزوه حنین است که عباس وی را ملقب به ذوالبرقة کرد. آنگاه که پیغمبر اکرم (ص) مسلمانان مهاجر و انصار را به برادری و دوستی فرمان داد، خود آن حضرت ، علی بن ابی طالب (ع) را به برادری برگزید و آنگاه دختر خویش فاطمه (ع) را به تزویج او درآورد. به عقیده شیعیان ، پیغمبر اسلام در سال حجةالوداع در روز هیجدهم ذی حجه در محلی بنام «غدیرخم » علی بن ابی طالب را به جانشینی خود برگزید و فرمود «من کنت مولاه ، فهذا علی مولاه ». اما پس از رحلت پیغمبر، مسلمانان در مسأله جانشینی اختلاف کردند و ابوبکر را به خلافت برگزیدند و پس از او عمر سپس عثمان به خلافت رسید تا اینکه پس از قتل عثمان مسلمانان در بیست وپنجم ذی حجه سال 35 ه. ق. با علی علیه السلام بیعت کردند. و بسبب مخالفت و عناد برخی از کسان با علی (ع) در دوران خلافت وی جنگهایی بدین شرح روی داد:
جنگ جمل : نخستین کسی که با امیرالمؤمنین علی (ع) بیعت کرد طلحه و پس از او زبیر بود اما بعلت اینکه آنها متوقع حکومت بصره و حکومت کوفه بودند و امام این توقعآنها را برنیاورد شروع به مخالفت با وی کردند. و ازسوی دیگر ام المؤمنین عائشه دختر ابوبکر و زوجه پیغمبر اکرم که از دیرباز اختلافاتی با امیرالمؤمنین داشت به صف مخالفان پیوست و همگی این مخالفان که پیشوای آنها مروان بن حکم بود به بهانه خونخواهی عثمان به جنگ با علی بن ابی طالب برخاستند و در سال 36 ه. ق. بصره را به پیشوایی عائشه فتح کردند و در جنگی که بین آنها و سپاه امیرالمؤمنین رخ داد طلحه و زبیر مقتول و عائشه اسیر گردید و درنتیجه علی بن ابی طالب برتمام بلاد اسلام (بجز شام که در دست معاویه بود) مستولی گشت. و این جنگ «جمل » مشهور گشت.
جنگ صفّین : پس از واقعه جمل علی بن ابی طالب ، معاویه را از حکومت شام عزل کرد اما معاویه زیر بار این عزل نرفت و درنتیجه در سال 37 ه. ق. بین سپاه امیرالمؤمنین و سپاه معاویه جنگی در ناحیه «صفّین » که بین عراق و شام در ساحل فرات بود، درگرفت (رجوع به صفین شود) و یکصدوده روز به طول انجامید و به قبول حکمیت ابوموسی اشعری (از جانب علی بن ابی طالب «ع ») و عمروبن عاص (از جانب معاویه) منجر گشت ، در این حکمیت عمروبن عاص نیرنگی بکار برد و امیرالمؤمنین را از خلافت عزل کرد و معاویه را به جایش بنشاند. درنتیجه این خدعه میان مسلمانان اختلاف رخ داد و به سه دسته تقسیم شدند: یک دسته که اهل شام بودند بر بیعت خود با معاویه باقی ماندند و دسته دیگر که اهل کوفه بودند بر بیعت خود با علی بن ابی طالب (ع) استوار ماندند. اما دسته ای دیگر بودند که عقیده بر عزل هر دو (امیرالمؤمنین علی ، و معاویة) داشتند و آنان را «خوارج » خواندند و آنها در محلی بنام «نهروان » گرد آمدند.
واقعه نهروان : در سال 38 ه. ق. علی بن ابی طالب خوارج را به بازگشت به بیعت و دست کشیدن از عقیده خویش مکلف ساخت و چون نپذیرفتند به سرکوبی آنان پرداخت و با وجودی که تعداد بسیاری از آنان راکشت از عقیده خود دست برنداشتند و در بلاد مختلف پراکنده گشتند و سالهای متمادی با خلفا مخالفت میکردند. پس از فراغت از کار خوارج ، امیرالمؤمنین علی (ع) در دارالخلافه خویش یعنی کوفه اقامت گزید و برخی از شیعیان وی را بدرجه الوهیت بالا بردند و علی (ع) آنان را نصیحت کرد و بترک این عقیده باطل دستور فرمود.
شهادت : درین مدت سه تن از خوارج بنام برک (یا مبارک)بن عبداﷲ و عمروبن بکر و عبدالرحمان بن ملجم مرادی با یکدیگر هم قسم شدند تا بزعم خویش برای رهایی ملل اسلام از اختلافات داخلی ، در یک شب امیرالمؤنین علی (ع) و معاویه حاکم شام و عمروبن عاص حاکم مصر را به قتل رسانند. و ازین سه تن تنها عبدالرحمان بن ملجم مرادی که مأمور کشتن علی (ع) بود بهدف خود رسید و در شب نوزدهم رمضان سال 40 ه. ق. ضربتی با شمشیر بر سر امیرالمؤمنین زد که درنتیجه این ضربت دو روز بعد یعنی بیست ویکم رمضان حضرت در سن شصت وسه سالگی به شهادت رسید و در کوفه در محلی بنام القری (یا الغری) که امروز به «نجف » مشهور است دفن گردید.
فرزندان : امیرالمؤمنین علی (ع) نخستین بار با فاطمه (ع) دختر پیغمبر اکرم (ص) ازدواج کرد و تا وقتی که او در قید حیات بود همسر دیگری اختیار نکرد. او را مجموعاً بیست وهشت فرزند بود که یازده تن ذکور و هفده تن اناث بودند. و برخی نوشته اند که او را پانزده پسر و هجده دختر بود. اما دربعضی مآخذ از جمله «تجارب السلف » تعداد فرزندان او را چهل وهشت تن نوشته اند که شامل بیست پسر و بیست وهشت دختر میشود. از پسران وی پنج تن نسل و عقب داشتند که نسب تمام علویان روی زمین به این پنج تن میرسد، و آنان عبارتند از: حسن ، حسین ، محمدبن حنفیة، عمرأطرف و عباس. و سایر پسران وی از همسران مختلف میباشند ونام آنها در کتب مختلف مذکور است. اما از جمله دختران آن حضرت ، زینب و ام کلثوم از فاطمه زهراء (ع) هستند که زینب را به عبداﷲبن جعفر طیّار و ام کلثوم را به عمربن خطاب به زنی داد و زیدبن عمر از اوست. و سایر دختران وی که از همسران مختلف هستند نام آنها در کتابهای گوناگون ذکر شده است.
سخنان : کلمات قصار و خطب آن حضرت که همگی پر از پند و حکمت و اندرزهای عالی میباشند بصورتهای گوناگون نقل شده است که از همه مهمتر مجموعه ای است که شریف رضی در قرن چهارم هجری گردآوری کرد و آن را «نهج البلاغه » نامید. این کتاب مشتمل بر سه فصل است : اول در خطبه ها و فرمان ها، دوم در نامه ها و رسائل ، سوم در پند و حکمت و مواعظ. ولی در صحت انتساب برخی از قطعات آن شک و تردید است. و نیز اشعاری به وی نسبت میدهند که غالب دانشمندان صحت بیشتر آنها را رد میکنند.
صفات عالیه : علی بن ابی طالب علیه السلام فرزند اولین خانواده هاشمی است که پدر و مادر او دو فرزندان هاشمند و از کودکی در دامان بزرگترین معلم و مربی بشریت یعنی پیغمبر اکرم (ص) رشدونموکرد و محبت متقابل این دو عموزاده و ایثار و فداکاری علی (ع) تا آنجا رسید که شب هجرت پیغمبر (ص) علی به آسانی درصدد جانبازی برآمد و با خفتن در بستر پیغمبر جان خود را وقایه جان رسول اﷲ قرار داد. حدت ذهن وقوت فهم و ادراک علی (ع) تا آنجا بود که در سن شش هفت سالگی دعوت رسول خدا را بسیار بیش از آنچه در این سن میتوان تمییز داد دریافت و به رسول اﷲ (ص) و دین جدید او ایمان آورد. شجاعت وی در بدایت عمر در حجاز چنان ولوله ای انداخت که وقتی عمروبن عبدود قهرمان نامی عرب را در نبرد تن به تن (در غزوه خندق) به خاک انداخت ، خواهر عمرو در مقام رثاء بر مرگ برادر، شجاعت قاتل را تنها مایه تسلی خود خواند و گفت اگر جز به دست این پهلوان نوجوان کشته شده بودی مادام العمر بر مرگ تو میگریستم. قوت جسم و نیروی بازوی علی (ع) از عجایب است و حال آنکه دوست و دشمن و مورخان مسلمان ومسیحی همه بر این امر اتفاق دارند که خوراک امیرالمؤمنین ساده ترین و فقیرانه ترین خوارکی بود که امکان دارد با آن زندگی کرد. وی با همه توانائی و نیرومندی و با آن بازوی جنگ آوری که دنیا نظیر آن را کم دیده است ، هیچگاه بر دشمن پیش دستی نکرد، مثلاً به فرزندش حسن (ع) توصیه میکرد که هرگز کسی را به مبارزه مطلب ،ولی اگر دشمن تو را به جنگ خواند روی مگردان زیرا جنگ طلب متعدی است و متعدی مغلوب.
بعد از واقعه ٔحکمیت وقتی خوارج نهروان از سپاه او جدا شدند، علی (ع) می دانست خوارج جنگ با او را تدارک می بینند، حتی چند تن از سرداران مصلحت دیدند قبل از اینکه آنها دست به کار شوند، امیرالمؤمنین فرمان حمله بدهد. امام فرمود: «در عین حال که اطمینان دارم بزودی دست به تیغخواهند برد، مادام که آنها شروع به جنگ نکرده اند هرگز شمشیر به روی آنها نخواهم کشید». و از این قبیل شواهدی که دلالت صریح بر شجاعت بی نظیر علی علیه السلام می کند بسیار است. او در عین حال در مروت و جوانمردی نیز کم نظیر بود چنانکه در مواردی سپاهیان وی درصدد انتقام از جنایات دشمن بودند و او فرمود: «هرگز آنها را که پشت به میدان نبرد کرده و گریخته اند و آنها را که زخم خورده اند به قتل نرسانید، پرده ناموس دشمنان را ندرید، اموال دشمن را به غنیمت مبرید». پاک دلی وصفای ضمیر و عفو و اغماض امیرالمؤمنین نسبت به دشمنان به حدی بود که به جرأت میتوان گفت - و تمام مورخان مسیحی و مسلمان از شیعی و سنی بر آن اتفاق دارند- که نظیر آن از هیچ سردار جنگی و هیچ قائد و پیشوائی در هیچ زمانی دیده نشده است. شواهد تاریخی بر این خلق وخوی آسمانی و خاصه ملکوتی فراوان دیده می شود، چنانکه مورد اتفاق تمام مورخان است که در جنگ جمل برمرگ طلحه و زبیر گریست. و به محمدبن ابی بکر پسرخوانده خود فرمان داد تا خواهرش عایشه را پس از شکست و پراکنده شدن نگهبانان شتر - که بمنزله پرچم بصریان بود - به خانه مطمئنی منتقل کند و سه روز بعد علی (ع) به دیدن عایشه رفت و بجای ملامت و ناسزا او را اکرام کرد و دستور داد با منتهای حرمت او را روانه مدینه کنند تا در خانه خود بماند، و شخصاً موقع حرکت به گرمی با او وداع کرد.
شاید در سراسر تاریخ جهان جز از دهان علی بن ابی طالب (ع) کسی نشنیده است که درباره قاتل با قساوت و ناپاک خود سفارش کند «به این مردی که در بند شماست از همان شیری که من مینوشم بنوشانید، اگر جان بدربردم خود می دانم ، و اگر از ضربت او به سرای دیگر رفتم و خواستید قصاص کنید او را با یک ضربت بکشید. مبادا او را مثله کنید که از رسول خدا (ص) شنیدم که از مثله بپرهیزید ولو نسبت به سگ گزنده ». بهرحال خصوصیات اخلاقی و صفات کم نظیر او به حدی است که درین مختصر نمیتوان شرح داد. و همین خصال باعث شد که بسیاری از فرق غلاة وی را به خدائی بپرستند و هرچند خود علی (ع) این دسته از مردم گمراه را به سختی تنبیه می کرد دست از اعتقاد خویش برنمیداشتند (راجع به غلاة و فرق مختلف و عقاید آنان رجوع به «غلاة» و «غالیة» شود). محبوبیت علی علیه السلام نزدتمام مسلمانان بخصوص نزد ایرانیان بی نظیر است. و سبب آن علاوه بر صفاتی که خاص وی است ، روشی بود که مطابق قوانین اسلام و تأکیدات پیغمبر اکرم (ص) درباره برابر شمردن عرب و عجم در اسلام پیش گرفته بود، چنانکه مثلاً عبیداﷲ فرزند خلیفه دوم به گمان اینکه هرمزان (حاکم خوزستان که در جنگ با مسلمانان اسیر و پناهنده و سپس مسلمان شده بود) در کشتن پدرش دست داشته بیدرنگ و بدون رسیدگی و حکم حاکم او را کشت ، و علی (ع) هرچند که حکومتی در دست نداشت مجازات عبیداﷲ و قصاص خون هرمزان را به اصرار از خلیفه سوم طلب کرد. اما عثمان بنابه اشاره اشراف مدینه و به بهانه اینکه بر مسلمانان مشکل است خانواده خلیفه دوم که داغدار مرگ خلیفه اند داغ تازه ای ببینند، از اجرای مقررات اسلام درباره قصاص شانه خالی کرد. و درحقیقت نمی خواست که یک تن عرب را به خاطر قتل یک عجم نومسلمان به قتل رساند. اما علی علیه السلام از اولین روز حکومت خود در جستجوی عبیداﷲ بود تا او را مجازات کند و می فرمود «اگر بر این فاسق دست یابم او را به قصاص خون هرمزان خواهم کشت »، تا سرانجام در میدان صفین به دست یاران امیرالمؤمنین (ع) کشته شد. علاوه بر اینها اشتراک علویان و ایرانیان در مخالفت با خلفای اموی که به سختی از تبعیض نژادی پیروی می کردند و نیز عادت ایرانیان به سلطنت موروثی و از این قبیل امور باعث شد که ایرانیان غالباً علاقه ای خاص نسبت به علی بن ابی طالب (ع) وفرزندان و خاندان او پیدا کنند، چنانکه کتابهای بسیاری در فضایل و کرامات وی نوشته اند و برخی از ایرانیان شرح حال آن حضرت و وقایع زندگی او را به نظم آورده اند که از آن جمله است نظم «حمله حیدری » تألیف ملابمان علی ، و «خاورنامه » تألیف محمدبن حسام الدین (متوفی در 892 ه. ق.). (از تجارب السلف نخجوانی صص 36 - 52 اعلام زرکلی ج 5 ص 107 از کامل التواریخ ابن اثیر و تاریخ طبری ج 6 ص 8 و صفة الصفوة ج 1 ص 118 و مقاتل الطالبیین ص 14 و حلیة الاولیاء ج 1 ص 61 و سایر مآخذ، و از معجم المؤلفین ج 7 ص 112 از تاریخ دمشق ابن عساکر ج 12 ص 56 و الوافی صفدی ج 12 ص 106 و کشف الظنون حاجی خلیفه ص 606 و 715 و 802 و سایر مآخذ و از حبیب السیر چ طهران ص 183 و شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید و مرد نامتناهی تألیف حسن صدر و سایر مآخذ).
لغت نامه دهخدا
علی
عربی، جرف جر) بر. (ناظم الاطباء). برای استعلا بکار رود. (از منتهی الارب) (از لسان العرب) (تاج العروس) (مغنی اللبیب). مانند ’: و علیها و علی الفلک تحملون’. (قرآن 22/23). (منتهی الارب). برای استعلا آید، خواه حقیقی باشد مانند ’علی الفلک تحملون’ وخواه معنوی باشد مانند ’فضلنا بعضهم علی بعض’. (از مغنی اللبیب) (از اقرب الموارد). بمعنای استعلا آید، خواه حقیقی باشد چون ’حملته علی رأسی’، و خواه مجازی مانند ’له علی ّ حق’. (از متن اللغه) ، با. مع. برای مصاحبت آید. (از منتهی الارب) (از مغنی اللبیب) (از لسان العرب) (اقرب الموارد) (متن اللغه). مانند: ’... آتی المال علی حبّه...’ (قرآن 177/2). (منتهی الارب) (تاج العروس) (متن اللغه) ، از. عن. برای مجاوزت. (منتهی الارب) (از مغنی اللبیب) (از تاج العروس) (اقرب الموارد) (متن اللغه). مانند:
اًذا رضیت علی ّ بنوقشیر
لعمر اﷲ أعجنبی رضاها. تحیف عقیلی. (ازتاج العروس) (از منتهی الارب) (مغنی اللبیب) (اقرب الموارد).
، ازبرای. ل . برای تعلیل. (منتهی الارب) (از مغنی اللبیب) (از تاج العروس) (اقرب الموارد) (متن اللغه). مانند: ’... لتکبروا اﷲ علی ماهداکم...’. (قرآن 37/22). (منتهی الارب) (مغنی اللبیب) (تاج العروس) (متن اللغه) ، در. فی. برای ظرفیت. (منتهی الارب) (از مغنی اللبیب) (تاج العروس) (اقرب الموارد) (متن اللغه). مانند: ’و دخل المدینه علی حین غفله من أهلها...’. (قرآن 15/28). (منتهی الارب) (مغنی اللبیب) (تاج العروس) (اقرب الموارد) (متن اللغه) ، از. من. (منتهی الارب) (از مغنی اللبیب) (تاج العروس) (اقرب الموارد). مانند: ’الذین اًذا اکتالوا علی الناس یستوفون’. (قرآن 2/83). (منتهی الارب) (مغنی اللبیب) (تاج العروس) (اقرب الموارد) ، به. ب . با. (منتهی الارب) (از مغنی اللبیب) (تاج العروس) (اقرب الموارد) (متن اللغه). مانند: ’حقیق علی ان لاأقول علی اﷲ اًلا الحق...’. (قرآن 105/7). (از منتهی الارب) (مغنی اللبیب) (تاج العروس). و مانند: ’ارکب علی اسم اﷲ’، أی باسم اﷲ. (مغنی اللبیب) (اقرب الموارد) (متن اللغه) ، برای استدراک آید. (از منتهی الارب) (متن اللغه). ولی. بمعنای ’لکن’. (از تاج العروس). برای استدراک و اضراب آید. (از مغنی اللبیب) (اقرب الموارد). مانند: ’فلان جهنمی، علی أنه لاییأس من رحمه اﷲ’. (منتهی الارب) (تاج العروس) (متن اللغه) ، گاهی زائد آید بعوض چیزی. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (اقرب الموارد) (متن اللغه). مانند:
اًن الکریم و أبیک یعتمل
اًن لم یجد یوماً علی من یتّکل.
که بوده است... من یتکل علیه، و ’علیه’ حذف شده و ’علی’ پیش از ’من’ موصول بجای آن آمده است. (از منتهی الارب) (تاج العروس) (اقرب الموارد) (متن اللغه). و گاهی زائد آید بی آنکه جانشین چیزی باشد. مانند: لاأحلف علی یمین، أی یمیناً. (از تاج العروس) (متن اللغه) ، و گاهی اسم، بمعنی ’فوق’ شمارند آنرا، یقال: أتیته من علی، أی فوق الدار. (منتهی الارب). و حرف جر بر آن داخل شود. مانند غدت من علیه بعدما تم ّ ظمؤها، أی غدت من فوقه. (منتهی الارب) (از تاج العروس). و گاهی اسم آید بمعنی ’فوق’، و آن در صورتی است که بعد از ’من’ واقع شود، مانند: ’نزل من علی جناح الهیکل’. (از اقرب الموارد). گاهی اسم آید، و در این صورت حتماً ظرف است، مانند این بیت مزاحم عقیلی:
غدت من علیه بعدما تم ّ ظمؤها
تصل ّ وعن قیض بزیزاء مجهل
که بمعنای ’عند’ میباشد. (از لسان العرب) (متن اللغه) ، و گاه ’اسم فعل’ آید بمعنای گرفتن و ملازم بودن، مانند ’علیک زیداً و علیک بزید’، أی الزمه و خذه. (از منتهی الارب) (تاج العروس) (اقرب الموارد) (متن اللغه). و هرچند اصل آن از ارتفاع و بلندی است ولی گاه بسبب کثرت استعمال بمعنای هلم ّ (بیا، بیاور) بکار رود. (از منتهی الارب) (تاج العروس). مانند ’علی ّ زیداً و علی ّ بزید’، یعنی زید را بمن بده یا او را برایم بیاور. (از منتهی الارب) (اقرب الموارد) (متن اللغه). الف ’علی’، هرچند در اصل واو بوده است، در هنگام اتصال به ضمایر، قلب به یاء شود، مانند: علیه و علیک و علینا. ولی بعضی از عرب، الف آن را به حال خود باقی گذارند، مانند: ’طاروا علاهن ّ فطر علاها’، أی علیهن و علیها. و این لهجۀ حارث بن کعب باشد. (از منتهی الارب) (اقرب الموارد) (متن اللغه). گاهی لام و الف آن حذف میشود و فقط عین باقی میماندو همچون ’علی’ مابعد خود را جر میدهد، مانند: علماء بنوفلان، أی علی الماء. (از متن اللغه) XXX
لغت نامه دهخدا
علی
صعود کردن، بالا رفتن، بلند قدر، نام امام اول شیعیان علی (ع)
تصویری از علی
تصویر علی
فرهنگ لغت هوشیار
علی
((عُ لا))
شرف، رفعت، بزرگواری
تصویری از علی
تصویر علی
فرهنگ فارسی معین
علی
((عَ یّ))
شریف، بزرگوار
تصویری از علی
تصویر علی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جعلی
تصویر جعلی
غیراصلی، دروغین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعلی
تصویر اعلی
برتر، هشتاد و هفتمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۱۹ آیه، بلندتر، بالاتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جعلی
تصویر جعلی
ساختگی ساختگی: شجره نسب جعلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعلی
تصویر اعلی
بلند و بالای هر چیز، بزرگتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعلی
تصویر اعلی
((اَ لا))
برتر، بلندتر، برگزیده از هر چیز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جعلی
تصویر جعلی
ساختگی، برساخته، دروغین
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جعلی
تصویر جعلی
Forged
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از جعلی
تصویر جعلی
forgé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از جعلی
تصویر جعلی
偽造された
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از جعلی
تصویر جعلی
מזויף
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از جعلی
تصویر جعلی
जाली
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از جعلی
تصویر جعلی
palsu
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از جعلی
تصویر جعلی
ปลอม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از جعلی
تصویر جعلی
vervalst
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از جعلی
تصویر جعلی
gefälscht
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از جعلی
تصویر جعلی
falsificado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از جعلی
تصویر جعلی
falso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از جعلی
تصویر جعلی
forjado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از جعلی
تصویر جعلی
伪造的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از جعلی
تصویر جعلی
fałszywy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از جعلی
تصویر جعلی
підроблений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از جعلی
تصویر جعلی
поддельный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از جعلی
تصویر جعلی
위조된
دیکشنری فارسی به کره ای