- علو
- بالندگی
معنی علو - جستجوی لغت در جدول جو
- علو
- بلند شدن، بالا رفتن، بلندی، بزرگی قدر و مرتبه، بلندقدر شدن، بزرگوار شدن
علو همت: بلندی همت
- علو
- بزرگ و بزرگوار شدن
- علو ((عِ یا عَ یا عُ))
- بلندترین و بهترین چیز، جای بلند، بالا
- علو ((عُ لُ وّ))
- بالا رفتن، بلند قدر شدن، مرتبه یافتن، بزرگی، بلندی قدر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دانش ها
از نسل یا اولاد علی بن ابی طالب (ع)، سیّد، شیعه
مربوط به عالم بالا، بالایی، آسمانی مثلاً کواکب علوی
علم ها، دانستن ها، یقین ها، معرفت ها، دانش ها، جمع واژۀ علم
بالا، بالاتر، سماوی، بلندی منسوب به حضرت علی (ع)
آشکارا گردانیدن، آشکار گریدن
دانشها
جمع علک، پسته ها سرو ها بنه ها (بن بطم) منجک از گیاهان
مرگ، دیو، پتیار (بلا)، زن پیمان شکن، مادینه بی مهر از ستور، دایه شیر ده دوست داشتن دل بستن، دشمنی کردن از واژگان دو پهلو، بار دار گشتن
پیغام و رسالت، پیغامبر، رسول
مؤنث واژۀ علوی، سیّده، شیعه مونث
پدیده های عالم بالا، ستارگان و افلاک
علوی ها، از نسل یا اولاد علی بن ابی طالب (ع) ها، سیّدها، شیعه ها، جمع واژۀ علوی
مؤنث واژۀ علوی، مربوط به عالم بالا، بالایی، آسمانی
جمع علوی درحالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) علویون
زاده علی علیه السلام، باور دار علی علیه السلام شتفتی بالایین ابریک پهرمیک منسوب به علو. مونث علوی. یا جواهر علویه. ستارگان. یا کواکب علویه. سبعه سیاره هفت کوکب
زادگان علی علیه السلام باورداران علی علیه السلام جمع علوی در حالت رفعی (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) علویین
جمع علویه، اپرپکان ابریکان جمع علویه مقابل سفلیات: اسباب پرورش او را از علویات و سفلیات ساخته
سر نامه نوشتن
دانش های کرویزیک
دانش های زبانیک
دانش های هوشیک دانش های خردیک دانش های خردیک
فرزان دانش خردیک
شرعیه: دانش های دین و کیش
دانش های هوشیک دانش های خردیک دانش های خردیک