جدول جو
جدول جو

معنی علمت - جستجوی لغت در جدول جو

علمت
(عَ لَ)
پوشش، شهری است منسوب به سبط لاوی، که در قسمت بن یامین بود. این لغت در یوش، بصورت علمون خوانده شده است. و بعضی بر آنند که علمت همان علمیت جدید است که بفاصله چهار میل از شمال شرقی قدس ویک میل از عناتا واقع است. (از قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هلمت
تصویر هلمت
(پسرانه)
حمله، هجوم (نگارش کردی: ههمهت)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عصمت
تصویر عصمت
(دخترانه)
بی گناهی، پاکدامنی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عصمت
تصویر عصمت
منع، نگه داری نفس از گناه، پاکدامنی، ملکۀ اجتناب از گناه و خطا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از علات
تصویر علات
علت ها، بیماریها، رنجها، عذرها، بهانه ها، سببها، جمع واژۀ علت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از علامت
تصویر علامت
نشان، نشانی، آنچه برای راهنمایی در جایی نصب می کنند، علم، رایت، درفش، برای مثال در جنگ و در سفر ز دو سایه جدا مباد / از سایۀ علامت و از سایۀ همای (فرخی - ۳۹۱)، وسیله ای شامل یک قطعه چوب یا فلز افقی با میله ها و پره هایی که به صورت عمودی در بالای آن وصل شده و در مراسم عزاداری عاشورا آن را بر دوش حمل می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عظمت
تصویر عظمت
بزرگی، بزرگ منشی، بزرگواری، کبر، نخوت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عجمت
تصویر عجمت
کندزبان بودن، لکنت زبان داشتن، کندزبانی، لکنت زبان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ظلمت
تصویر ظلمت
تاریکی، تیرگی، سیاهی، ظلمت، جای تاریک، پیچیدگی، گمراهی، ناراحتی، افسردگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از علما
تصویر علما
عالم ها، داننده ها، داناها، دانشمندها، جمع واژۀ عالم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از علیت
تصویر علیت
وهانگی انگیزگی علت بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلمت
تصویر کلمت
کلمه: و این درباره (آنست) که کلمتها آن بیشتر مکرر است
فرهنگ لغت هوشیار
دانشمندان، دانایان، لب کفته لب شکری: زن، جمع علیم، دانایان گروه ریسمان جمع علیم دانایان دانشمندان. توضیح معمولا آن را جمع عالم گیرند، جمع علیم دانایان دانشمندان. توضیح معمولا آن را جمع عالم گیرند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علمی
تصویر علمی
دانشیک منسوب به علم دانشی: کار علمی
فرهنگ لغت هوشیار
نشان نشانی. توضیح در فارسی زبانان به علایم (علائم) جمع بسته شود، نشانی که در راه برای رهنمونی بر پا سازند، داغ کی، حد فاصل میان دو زمین، علم رایت درفش (سپاهیان)، صلیب مانندی که بر چوب یا آهن افقی آن از سوی پایین شالهای ترمه آویزند و از سوی بالا لاله ها و تندیسهایی از مرغ و جز آن نصب کنند و در میانه زبانه ای از فلز طویل دارد و بر نوک آن فلز پر یا گلوله ای از شیشه الوان نصب کنند و تعداد این زبانه ها (که تیغ نام دارند) 3 تا 5 است و در مراسم عزا داری محرم علامت را پیشاپیش دسته ها به حرکت آورند و حامل آن را علامت کش می نامند، جمع علامات. یا علامت گرداننده. نشانه ای که جلو نوتها واقع می شود و صدای آن ها را تغییر دهد و معمول ترین آن ها ازین قرار است: دیز: بمل بکار. نشان، نشانی که در راه برای رهنمونی بر پا سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عظمت
تصویر عظمت
بزرگی، جاه و جلال و شوکت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عجمت
تصویر عجمت
لکنت زبان کند زبانی، عدم فصاحت، ابهام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ظلمت
تصویر ظلمت
تاریکی، تیرگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلمت
تصویر ثلمت
سوراخ رخنه ترک، چاک، جمع ثلم، رخنه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عصمت
تصویر عصمت
پاکدامنی و نا آلودگی به گناه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علامت
تصویر علامت
((عَ مَ))
نشان، نشانی، در فارسی به معنای پرچم، درفش، صلیب مانندی ساخته شده از آهن با تزئینات مخصوص به خود که در محرم هنگام عزاداری پیشاپیش دسته حرکت می دهند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از علیت
تصویر علیت
((عِ یَّ))
علت بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عصمت
تصویر عصمت
((عِ صْ مَ))
پاک دامنی، نگاهداری نفس از گناه و خطا، فرشته اجتناب از گناه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عظمت
تصویر عظمت
((عَ ظَ یا ظِ))
بزرگی، بزرگواری، کبر، نخوت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ظلمت
تصویر ظلمت
((ظُ مَ))
تاریکی، جمع ظلمات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عجمت
تصویر عجمت
((عُ مَ))
لکنت زبان، ابهام، عدم فصاحت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ثلمت
تصویر ثلمت
((ثُ مَ))
سوراخ، رخنه، ترک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از علمی
تصویر علمی
دانشوارانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عظمت
تصویر عظمت
شکوه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از علامت
تصویر علامت
نشانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از علما
تصویر علما
دانشمندان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از علیت
تصویر علیت
Causality
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از علمی
تصویر علمی
Scholastic, Scientific
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از عظمت
تصویر عظمت
Eminence, Enormity, Grandness, Greatness, Hugeness, Magnificence, Massiveness, Mightiness, Monumentality, Tremendousness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از عظمت
تصویر عظمت
великолепие , огромность , величие , величие , массивность , могущество , монументальность
دیکشنری فارسی به روسی