جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با علما

علما

علما
عالِم ها، داننده ها، داناها، دانشمندها، جمعِ واژۀ عالِم
علما
فرهنگ فارسی عمید

علما

علما
دانشمندان، دانایان، لب کفته لب شکری: زن، جمع علیم، دانایان گروه ریسمان جمع علیم دانایان دانشمندان. توضیح معمولا آن را جمع عالم گیرند، جمع علیم دانایان دانشمندان. توضیح معمولا آن را جمع عالم گیرند
فرهنگ لغت هوشیار

دلما

دلما
پارسی است خوراکی که در برگ کلم برگ رز یا بادنجان نهند و پزند، کیسه زر یا سیمی که در جشن زناشویی داماد به مهمانان ارمغان کند
فرهنگ لغت هوشیار

عللا

عللا
بانگ، فریاد، شور و غوغا، هیاهو، برای مِثال گر چو ما گیتی مجبور قضا و قدر است / پس چرا از ما بر گیتی چندین عللاست (مسعودسعد - ۸۵)
عللا
فرهنگ فارسی عمید