- علل
- جمع علت
معنی علل - جستجوی لغت در جدول جو
- علل ((ع لَ))
- جمع علت، سبب ها
- علل
- علت ها، بیماریها، رنجها، عذرها، بهانه ها، سببها، جمع واژۀ علت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بانگ، فریاد، شور و غوغا، هیاهو، برای مثال گر چو ما گیتی مجبور قضا و قدر است / پس چرا از ما بر گیتی چندین عللاست (مسعودسعد - ۸۵)
بهانه آوردن
بیان کنندۀ علت، علت آورنده
آنچه دلیل و علت دارد، تعلیل شده، علت دار
دارای علت و سبب، علت دار
علت تراشیدن، بهانه آوردن، کنایه از درنگ کردن، خود را به چیزی سرگرم ساختن
Procrastination
прокрастинация
Aufschub
зволікання
zwlekanie
procrastinação
procrastinazione
procrastinación
procrastination
uitstel
การผัดวันประกันพรุ่ง
penundaan
تسويفٌ
विलंब
דְחִייָה
erteleme
kuchelewesha
গড়িমসি
ٹال مٹول
انگیزگان آماده ساز