معنی عللا عللا بانگ، فریاد، شور و غوغا، هیاهو، برای مثال گر چو ما گیتی مجبور قضا و قدر است / پس چرا از ما بر گیتی چندین عللاست (مسعودسعد - ۸۵) تصویر عللا فرهنگ فارسی عمید
عللا عللا بانگ و شور و غوغا. هلالوش. هیابانگ. رجوع به علالا شود: گر چو ما گیتی مجبور قضا و قدر است پس چرا از ما برگیتی چندین عللاست ؟ مسعودسعد لغت نامه دهخدا
علیا علیا هر مکان مرتفع، جای بلند، سرکوه، آسمانمقابلِ سفلیٰ، ویژگی جای بلند، بالا، والا، با ارزش فرهنگ فارسی عمید
علالا علالا بانگ، فریاد، شور و غوغا، هیاهو، صدای سگ، عوعو سگ، برای مِثال گفت از بانگ و علالای سگان / هیچ واگردد ز راهی کاروان؟ (مولوی - ۸۴۹) فرهنگ فارسی عمید
عقلا عقلا عاقل ها، داناها، هوشیارها، زیرک ها، خردمندها، در فقه دهنده های دیه مقتول، جمعِ واژۀ عاقل فرهنگ فارسی عمید