جدول جو
جدول جو

معنی علائی - جستجوی لغت در جدول جو

علائی
(عَ)
دهی است از دهستان طرهان بخش طرهان شهرستان خرم آباد واقع در 48 هزارگزی باختر کوهدشت و 48 هزارگزی باختر راه اتومبیل رو خرم آباد به کوهدشت. ناحیه ای است تپه ماهور. هوای آن معتدل و مالاریائی. دارای 120 تن سکنه. آب آن از چشمۀ علائی تأمین میشود. محصول آن غلات و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی زنان، سیاه چادر و طناب و جل بافی است. راه اتومبیل رو دارد. ساکنین آن از طایفۀ آدینه وند بوده و چادرنشین هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از علامی
تصویر علامی
مرد بسیار دانا و باهوش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از علائم
تصویر علائم
علامت در فارسی ساخته شده و در عربی استعمال نمی شود
فرهنگ فارسی عمید
(عَ)
دهی است جزء دهستان لواسان بزرگ بخش افجۀ شهرستان تهران واقع در هفده هزارگزی خاور گلندوک و نه هزارگزی شمال راه شوسۀ دماوند به تهران. منطقه ای است کوهستانی و سردسیر. دارای 140 تن سکنه. آب آن از چشمه سار تأمین میشود. محصول آن غلات و بنشن است. شغل اهالی زراعت است. راه آن مالرو می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
تصویری از عقلائی
تصویر عقلائی
منسوب به عقلا عاقلانه: کار عقلائی همین بود که او کرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عبائی
تصویر عبائی
سرین پوش برای چارپا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علالی
تصویر علالی
جمع علیه، برواره ها بالا خانه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علافی
تصویر علافی
عمل و شغل علاف، دکان علاف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علائم
تصویر علائم
جمع علامه، ماریک ها نشان ها جمع علامت که در فارسی ساخته شده است
فرهنگ لغت هوشیار
جمع علاقه، پیوند ها، دلبستگی ها جمع علاقه دلبستگیها ارتباطات، اسبابی که طالبان تعلق بدان کنند و از مراد باز مانند. یا علایق روزگار. گرفتاری ها و بستگی ها بامور معیشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علامی
تصویر علامی
علامه بنگرید به علامه تیز هوش مرد دانا وبسیار با هوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علافی
تصویر علافی
برنج فروشی، علوفه فروشی، هرزه گردی، بیهودگی، بیکاری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از علائم
تصویر علائم
نشانه ها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از علائمی
تصویر علائمی
Symptomatic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از علائم
تصویر علائم
Symptoms
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از علائم
تصویر علائم
symptômes
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از علائمی
تصویر علائمی
symptomatique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از علائمی
تصویر علائمی
sintomático
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از علائمی
تصویر علائمی
लक्षणात्मक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از علائم
تصویر علائم
symptomen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از علائمی
تصویر علائمی
symptoomatisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از علائم
تصویر علائم
sintomi
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از علائمی
تصویر علائمی
sintomatico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از علائم
تصویر علائم
síntomas
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از علائمی
تصویر علائمی
symptomatisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از علائم
تصویر علائم
sintomas
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از علائمی
تصویر علائمی
sintomático
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از علائم
تصویر علائم
objawy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از علائمی
تصویر علائمی
symptomyczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از علائم
تصویر علائم
симптоми
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از علائمی
تصویر علائمی
симптоматичний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از علائم
تصویر علائم
Symptome
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از علائم
تصویر علائم
симптомы
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از علائمی
تصویر علائمی
симптоматический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از علائم
تصویر علائم
लक्षण
دیکشنری فارسی به هندی