جدول جو
جدول جو

معنی علافی

علافی
برنج فروشی، علوفه فروشی، هرزه گردی، بیهودگی، بیکاری
تصویری از علافی
تصویر علافی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با علافی

علافی

علافی
بزرگترین پالانهای شتر. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

تلافی

تلافی
در فارسی شیان تاوان، تایگانه در تازی به دست آوردن از میان بردن دریافتن جبران کردن تدارک کردن، عوض دادن، دریافت جبران. دریافتن، جبران
فرهنگ لغت هوشیار

عوافی

عوافی
جمعِ واژۀ عافیت، تندرستی، صحت، سلامت، زهد، پرهیزکاری
عوافی
فرهنگ فارسی عمید