قریه ای است در ساحل دریا در کنار هجر. و نیز نخلی است در یمامه از آن بنی ذهل بن دئل. و نیز نخلی است از آن بنی عامر بن حنیفه در یمامه. (از معجم البلدان) (از منتهی الارب)
قریه ای است در ساحل دریا در کنار هجر. و نیز نخلی است در یمامه از آن بنی ذهل بن دئل. و نیز نخلی است از آن بنی عامر بن حنیفه در یمامه. (از معجم البلدان) (از منتهی الارب)
مرد که او را فرزندنشود. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). نازاینده و ناامید. (غیاث اللغات) ، خسته و مجروح، ستور پی زده. (منتهی الارب). معقور. (اقرب الموارد). ج، عقری ̍. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، آنکه از ترس ناگهانی طاقت جنبش نباشد اورا، یا سرگشته و متحیر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به عقر در معنی مصدری شود: این سخن پایان ندارد آن فقیر گشته است از تاب درویشی عقیر. مولوی
مرد که او را فرزندنشود. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). نازاینده و ناامید. (غیاث اللغات) ، خسته و مجروح، ستور پی زده. (منتهی الارب). معقور. (اقرب الموارد). ج، عَقری ̍. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، آنکه از ترس ناگهانی طاقت جنبش نباشد اورا، یا سرگشته و متحیر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به عَقر در معنی مصدری شود: این سخن پایان ندارد آن فقیر گشته است از تاب درویشی عقیر. مولوی
صوت، بانگ، کنده کاری در سنگ یا چوب، فرورفتگی یا شکاف روی هستۀ خرما، اصل و تبار مرد، کم نقیر و قطمیر: کم و بیش، کنایه از همه چیز، کنایه از همراه با تفضیل
صوت، بانگ، کنده کاری در سنگ یا چوب، فرورفتگی یا شکاف روی هستۀ خرما، اصل و تبار مرد، کم نقیر و قطمیر: کم و بیش، کنایه از همه چیز، کنایه از همراه با تفضیل
پی زده از ساق و شکار و جز آن. (منتهی الارب). آنچه پی زده باشند از شکار و غیره، ساق قطعشده. (از اقرب الموارد) ، آواز گریه، و آوازبلند، و آواز سرودگوی و قاری. (از منتهی الارب). صوت مغنی و گریه کننده و قاری. (از اقرب الموارد). گویند ’رفع فلان عقیرته’، یعنی صدایش را بلند کرد، گوئی یکی از دو پایش را پی زده اند و او فریاد میکشد. (از منتهی الارب) ، شریفی که به قتل رسد. گویند مارأیت کالیوم عقیره فی وسطالقوم، که منظور مرد شریفی که بقتل رسد، می باشد، خرمابن سربریدۀ خشک. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ج، عقائر. (اقرب الموارد)
پی زده از ساق و شکار و جز آن. (منتهی الارب). آنچه پی زده باشند از شکار و غیره، ساق قطعشده. (از اقرب الموارد) ، آواز گریه، و آوازبلند، و آواز سرودگوی و قاری. (از منتهی الارب). صوت مغنی و گریه کننده و قاری. (از اقرب الموارد). گویند ’رفع فلان عقیرته’، یعنی صدایش را بلند کرد، گوئی یکی از دو پایش را پی زده اند و او فریاد میکشد. (از منتهی الارب) ، شریفی که به قتل رسد. گویند مارأیت کالیوم عقیره فی وسطالقوم، که منظور مرد شریفی که بقتل رسد، می باشد، خرمابن سربریدۀ خشک. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ج، عَقائر. (اقرب الموارد)
افشره گوشان دوشاب افشره انگور شپلیده، می انگوری هر شیره ای که از فشاردن چیزی به دست آید، شیره انگور فشرده انگور، شراب انگوری. یا عصیر روده. مخلوطی است از تراوش های غده های روده. این غده ها عبارتند از: غده های برونر و غده های لیبر کون و سلول های مخاطی اپی تلیوم روده. غده های خوشه یی برونر فقط در اثنا عشر موجودند ولی غده های لوله یی لبیرکون تمام سطح مخاط روده باریک را می پوشاند و سلول های مخاطی هم در سطح مخاط و هم در عمق غده ها پراکنده اند. شیره روده مایعی است زرد رنگ که به واسطه حرارت منعقد می شود و واکنش آن قلیایی است. این شیره دارای 2 درصد مواد جامد است. یا عصیر معدی. مایعی است بی رنگ و لزج و دارای واکنش اسیدی که شامل 99 درصد آب و یک در صد مواد معدنی و دیاستازها است. شیره معده از پرده مخاطی سطح داخلی معده که دارای غدد مترشحه ای در عمق پرزهای معده ترشح می شود. مهمترین ماده معدنی عصیر معدی اسید کلریدریک و املاح قلیایی آن است و به علاوه عصیر معدی دارای سه دیاستاز پپسین و پرزور و لیپاز می باشد، مقدار اسید کلریدریک عصیر معدی در حدود 2، درصد و مقدار دیاستاز هایش در حدود 4، درصد است شیره معدی رطوبت معده. یا عصیر معوی. عصیر روده
افشره گوشان دوشاب افشره انگور شپلیده، می انگوری هر شیره ای که از فشاردن چیزی به دست آید، شیره انگور فشرده انگور، شراب انگوری. یا عصیر روده. مخلوطی است از تراوش های غده های روده. این غده ها عبارتند از: غده های برونر و غده های لیبر کون و سلول های مخاطی اپی تلیوم روده. غده های خوشه یی برونر فقط در اثنا عشر موجودند ولی غده های لوله یی لبیرکون تمام سطح مخاط روده باریک را می پوشاند و سلول های مخاطی هم در سطح مخاط و هم در عمق غده ها پراکنده اند. شیره روده مایعی است زرد رنگ که به واسطه حرارت منعقد می شود و واکنش آن قلیایی است. این شیره دارای 2 درصد مواد جامد است. یا عصیر معدی. مایعی است بی رنگ و لزج و دارای واکنش اسیدی که شامل 99 درصد آب و یک در صد مواد معدنی و دیاستازها است. شیره معده از پرده مخاطی سطح داخلی معده که دارای غدد مترشحه ای در عمق پرزهای معده ترشح می شود. مهمترین ماده معدنی عصیر معدی اسید کلریدریک و املاح قلیایی آن است و به علاوه عصیر معدی دارای سه دیاستاز پپسین و پرزور و لیپاز می باشد، مقدار اسید کلریدریک عصیر معدی در حدود 2، درصد و مقدار دیاستاز هایش در حدود 4، درصد است شیره معدی رطوبت معده. یا عصیر معوی. عصیر روده