جدول جو
جدول جو

معنی عقیر

عقیر
(عَ)
مرد که او را فرزندنشود. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). نازاینده و ناامید. (غیاث اللغات) ، خسته و مجروح، ستور پی زده. (منتهی الارب). معقور. (اقرب الموارد). ج، عقری ̍. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، آنکه از ترس ناگهانی طاقت جنبش نباشد اورا، یا سرگشته و متحیر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به عقر در معنی مصدری شود:
این سخن پایان ندارد آن فقیر
گشته است از تاب درویشی عقیر.
مولوی
لغت نامه دهخدا