جمع واژۀ عقاب. (اقرب الموارد). ج ، عقبان که آن جمع عقاب باشد. (از منتهی الارب). رجوع به عقاب شود، جمع واژۀ عقاب که به معنی شکنجه و عذاب است. (غیاث اللغات) (آنندراج)
جَمعِ واژۀ عُقاب. (اقرب الموارد). ج ِ، عُقبان که آن جمع عُقاب باشد. (از منتهی الارب). رجوع به عُقاب شود، جَمعِ واژۀ عِقاب که به معنی شکنجه و عذاب است. (غیاث اللغات) (آنندراج)
جمع واژۀ عصبه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). پسران و خویشان که در شرع برای ایشان فریضه ای مقرر نباشد و در صورت تنهایی همه مال را وارث باشند. رجوع به عصبه شود: چون نوبت به سلطان محمود رسید آن ظلم برانداخت و رضا نداد که هر کجا وارث بودی از اصحاب فرایض و عصبات و اولوالارحام هیچ طلب کردندی. (تاریخ بیهقی ص 130). رجوع به عصبه شود
جَمعِ واژۀ عَصَبه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). پسران و خویشان که در شرع برای ایشان فریضه ای مقرر نباشد و در صورت تنهایی همه مال را وارث باشند. رجوع به عصبه شود: چون نوبت به سلطان محمود رسید آن ظلم برانداخت و رضا نداد که هر کجا وارث بودی از اصحاب فرایض و عصبات و اولوالارحام هیچ طلب کردندی. (تاریخ بیهقی ص 130). رجوع به عصبه شود
جمع واژۀ عربه و آن بلاد عرب باشد، و راهی است در کوه بطریق مصر، عربه بلغت اهل جزیره سفینه ای باشد که در آن آسیائی در میان آب جاری مثل دجله و فرات و غیره سازند و این لغت ظاهراً مولده است. (معجم البلدان)
جَمعِ واژۀ عربه و آن بلاد عرب باشد، و راهی است در کوه بطریق مصر، عربه بلغت اهل جزیره سفینه ای باشد که در آن آسیائی در میان آب جاری مثل دجله و فرات و غیره سازند و این لغت ظاهراً مولده است. (معجم البلدان)
جمع واژۀ عذبه بمعنی چابق تازیانه: در زیر عذبات عذاب و زخم چوب و شکنجه سپری شد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 341). - یوم العذبات، از روزهای عربان است. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). و رجوع به عذبهشود
جَمعِ واژۀ عذبه بمعنی چابق تازیانه: در زیر عذبات عذاب و زخم چوب و شکنجه سپری شد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 341). - یوم العذبات، از روزهای عربان است. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). و رجوع به عذبهشود
پایان کار. (منتهی الارب). عاقبت و سرانجام. (از اقرب الموارد) ، آخر هر چیز: جاء فی عقبان الشهر، او وقتی آمد که همه ماه گذشته بود. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، جمع واژۀ عقاب. (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (آنندراج). رجوع به عقاب شود
پایان کار. (منتهی الارب). عاقبت و سرانجام. (از اقرب الموارد) ، آخر هر چیز: جاء فی عقبان الشهر، او وقتی آمد که همه ماه گذشته بود. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، جَمعِ واژۀ عُقاب. (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (آنندراج). رجوع به عقاب شود
فرشتگان نوبت کننده در نگه داشتن مردمان. (زمخشری، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). فرشتگان شب و روز که یک گروه بعد از گروه دیگر آید. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). فرشتگان شب و روز. (از اقرب الموارد) : له معقبات من بین یدیه و من خلفه یحفظونه من امراﷲ. (قرآن 11/13). و بعد چون به بیت الشرف مدینه نزول افتادبه آستان بوس حضرت علیا و حظیرۀ کبریاء... و محط رحل قدسیان و مهبط فردوسیان، مقصد ملایک معقبات... رسید. (منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 54) ، تسبیح که پس از یکدیگر برآید. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، شتران سپس یکدیگر ایستاده بر حوض تا به نوبت آب خورند پس چون یکی آب خورد دیگری به مکانش درآید. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). شتران سپس یکدیگر ایستاده بر حوض تا به نوبت آب خورند. (ناظم الاطباء)
فرشتگان نوبت کننده در نگه داشتن مردمان. (زمخشری، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). فرشتگان شب و روز که یک گروه بعد از گروه دیگر آید. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). فرشتگان شب و روز. (از اقرب الموارد) : له معقبات من بین یدیه و من خلفه یحفظونه من امراﷲ. (قرآن 11/13). و بعد چون به بیت الشرف مدینه نزول افتادبه آستان بوس حضرت علیا و حظیرۀ کبریاء... و محط رحل قدسیان و مهبط فردوسیان، مقصد ملایک معقبات... رسید. (منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 54) ، تسبیح که پس از یکدیگر برآید. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، شتران سپس یکدیگر ایستاده بر حوض تا به نوبت آب خورند پس چون یکی آب خورد دیگری به مکانش درآید. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). شتران سپس یکدیگر ایستاده بر حوض تا به نوبت آب خورند. (ناظم الاطباء)
فرشتگان شب و روز، نیایش های دما دم جمع معقبه: فرشتگان شب و روز که گروهی پس از گروه دیگر آید، تسبیحهای پشت سرهم، شتران پس یکدیگر ایستاده بر حوض تا بنوبت آب خورند
فرشتگان شب و روز، نیایش های دما دم جمع معقبه: فرشتگان شب و روز که گروهی پس از گروه دیگر آید، تسبیحهای پشت سرهم، شتران پس یکدیگر ایستاده بر حوض تا بنوبت آب خورند