جدول جو
جدول جو

معنی عقاقیر - جستجوی لغت در جدول جو

عقاقیر
عقارها، خانه ها، ملک ها، آبها و زمینهای زراعتی، جمع واژۀ عقار
تصویری از عقاقیر
تصویر عقاقیر
فرهنگ فارسی عمید
عقاقیر
(عَ)
جمع واژۀ عقّار. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). اسم جنس ادویه است. (تحفۀ حکیم مؤمن) (مخزن الادویه). هر گیاه که بدان تداوی کنند. مفردات طب. (یادداشت مرحوم دهخدا). ادویه که از قسم بیخ نباتات است. (غیاث اللغات) (آنندراج). دواهای نباتی. گیاهان داروئی. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به عقّار شود: آن طبیبان را داروها و عقاقیرهاست که از هندوستان و از هر جا آرند. (تاریخ بیهقی).
گهی الوان احوال عقاقیر
که چه گرم است از آن چه خشک و چه تر.
ناصرخسرو.
هر عقاقیر که داروکدۀ بابل راست
حاضرآرید و بها بدرۀ زر باز دهید.
خاقانی.
نه پیش من دواوین است و دفتر
نه عیسی را عقاقیر است و هاون.
خاقانی.
ازین و آن دوا مطلب چون مسیح هست
زیرا اجل گیاست عقاقیر این و آن.
خاقانی.
از این دو عقاقیر صحرای دلها
در این هفت دکان گیائی نیابی.
خاقانی.
هر چه بدان ماند از ظروف و اوانی و...عقاقیر و اخلاط و توابل که هر چیز از آن از عالمی به عالمی می برند. (ترجمه محاسن اصفهان، در وصف بازار اصفهان). بر آن کوه عقاقیر بسیار است از اطراف اهل فارس بدان کوه آینده و عقاقیر چینند و جمع کنند. (تاریخ قم ص 87). آنچه اجناس که متعلق به شربتخانه است که تحویل او شود، ظروف طلا و نقره و... شکر و قند و عقاقیر و قهوه و... (تذکره الملوک چ دبیرسیاقی ص 33) ، حدید جدید العقاقیر، آهن اصل و نیکو. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، جمع واژۀ عقّیر. (ناظم الاطباء). رجوع به عقّیر شود
لغت نامه دهخدا
عقاقیر
جمع عقار، بیخ های گیاهی جمع عقار داروهای نباتی گیاهان دارویی
تصویری از عقاقیر
تصویر عقاقیر
فرهنگ لغت هوشیار
عقاقیر
((عَ))
جمع عقار، داروها، گیاهان دارویی
تصویری از عقاقیر
تصویر عقاقیر
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اقاقیا
تصویر اقاقیا
(دخترانه)
درختی زینتی که گلهای سفید خوشه ای ومعطر دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آقامیر
تصویر آقامیر
(پسرانه)
سلطان بزرگ، امیر والامقام، آقا (مغولی) + میر (ازعربی)، نام روستایی در نزدیکی بیرجند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تقادیر
تصویر تقادیر
تقدیرها، نصیبها، قضا و فرمان خداوند، اندیشیدنها، اندازه گرفتن ها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقادیر
تصویر مقادیر
مقدارها، اندازه ها، پاره هایی از چیز، پیمانه ها، جمع واژۀ مقدار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عواقیل
تصویر عواقیل
عاقول ها، قسمت معظم دریاها و امواج آنها، پیچ و خم رودبارها، کارهای پوشیده و درهم، خارشترها، جمع واژۀ عاقول
فرهنگ فارسی عمید
درخت زینتی از خانواده پروانه واران با برگ های مرکب ریز به رنگ سبز روشن که گل های سفید، خوشه ای و معطر دارد، در طب قدیم عصاره یا صمغی که از میوۀ مغیلان گرفته می شده و برای تقویت معده و کبد به کار می رفته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عناقید
تصویر عناقید
عنقودها، خوشه های انگور، خوشه ها، جمع واژۀ عنقود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عقابین
تصویر عقابین
عقاب، دو قطعه چوب یا چهارپایه که در قدیم گناهکار را به آن می بستند و تازیانه می زدند
فرهنگ فارسی عمید
(عَ)
منسوب به عقاقیر. رجوع به عقاقیر شود، عقاقیرفروش. صیدلانی. دوافروش. عطار. پیله ور. پیلور. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
تثنیه عقاب دو آله دار دوموده تثنیه عقاب در حالت رفعی و جری (ولی در فارسی مراعات این قاعده نکنند) دو عقاب، دو چوب که مقصر را بر آنها بدار می کشیدند یا بر آنها بسته چوب می زدند عقابان. توضیح ظاهرا سر آن دو چوب به شکل عقاب بوده. یا در عقابین کشیدن، مقصر را به چوب عقابین بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نواقیر
تصویر نواقیر
جمع ناقور، کرنای ها جمع ناقور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مناقیر
تصویر مناقیر
جمع منقار، نوک ها کلنگ ها اسکنه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقادیر
تصویر مقادیر
جمع مقدار، اندازه ها و پیمانه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عناقید
تصویر عناقید
جمع عنقاد عنقود، خوشه ها خوشه های انگور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عناقیه
تصویر عناقیه
گل گوشی از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عواقیل
تصویر عواقیل
جمع عاقول، کوهه ها خیزابه ها کار های در هم رودبار های کژ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عقیقین
تصویر عقیقین
منسوب به عقیق عقیقی: جام عقیقین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علاقیه
تصویر علاقیه
پاز نامه برنام (لقب عنوان)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عصاقیل
تصویر عصاقیل
گرد باد ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عباقری
تصویر عباقری
بپ (غالی نفیس) فریش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عباقیه
تصویر عباقیه
ترفند گر، زیرک مرد، پتیار (بلا)، نشان زخم جای زخم، دزدنده
فرهنگ لغت هوشیار
عصب ضخیم بالای پاشنه پا جمع عراقیب. عصب ضخیم بالای پاشنه پا جمع عراقیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عراقیل
تصویر عراقیل
به گونه رمن دشواری ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عجاجیر
تصویر عجاجیر
گروهه خازه (گلوله خمیر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقادیر
تصویر تقادیر
جمع تقدیر، بمعنی قضا و فرمان الهی
فرهنگ لغت هوشیار
یونانی تازی شده وریز از درختان درختی از دسته شبدرها از تیره پروانه واران که اصلش از آمریکای شمالی است. این درخت بارتفاع 25 متر هم ممکن است برسد. گلهایش خوشه یی سفید یا صورتی و خوشبوست، عصاره درخت کرت، درختی از دسته گل ابریشمها جزو تیره پروانه واران که در حدود 300 گونه از آن در نواحی مختلف دیده شده. بعضی از گونه های آن بصورت درختچه است و خار دارد چوب آن نسبته سخت و محکم است اقاقیا عقاقیا اقاسیا
فرهنگ لغت هوشیار
رمن است و تک ندارد برخی عسقل را تک آن دانسته اند سراب (این واژه پارسی است بنگرید به سراب)، پاره های پراکنده ابر پاره ابر، سماروغ سپید از گیاهان، ساگ زیرزمینی (ساگ ساق)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقاقیا
تصویر اقاقیا
معرب واژه یونانی اکیاکیا، درختی است خاردار با گل های خوشه ای سفید یا صورتی و خوشبو که چوبی سخت و محکم دارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تقادیر
تصویر تقادیر
((تَ))
جمع تقدیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عقابین
تصویر عقابین
تثنیه عقاب، دو عقاب، دو قطعه چوب که گناهکار را بر آن می بستند و تازیانه می زدند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقادیر
تصویر مقادیر
((مَ))
جمع مقدار، اندازه ها، مقدارها
فرهنگ فارسی معین