جدول جو
جدول جو

معنی عظیب - جستجوی لغت در جدول جو

عظیب
(عِ یَب ب)
عظیب الخلق، مرد بزرگ جثه. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، عظیب الخلق، مرد بدخوی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عظیم
تصویر عظیم
(پسرانه)
بزرگ، کلان، با اهمیت، بزرگ، فراوان، بسیار، از نامهای خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عظیم
تصویر عظیم
بزرگ، کلان، بلندمرتبه، محترم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عقیب
تصویر عقیب
آنکه پس از دیگری می آید، ازپی آینده، چیزی که پس از چیز دیگر باشد، دنبال، دنباله
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عجیب
تصویر عجیب
هر چه از آن تعجب می کنند، شگفت آور، شگرف، به طور شگفت آور مثلاً غروب ها عجیب دلگیر بود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عصیب
تصویر عصیب
نوعی غذا که از رودۀ آکنده از دل و جگر درست می کنند، جگرآکند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عتیب
تصویر عتیب
سخن کنایه آمیز که معمولاً به منظور توهین یا تمسخر و سرزنش بر زبان می آید، تفش، بیغار، بیغاره، تفشه، نکوهش، سرزنش، پیغاره، زاغ پا، ملامت، سرکوفت، سراکوفت، تفشل، طعنه
برای مثال مکن با من ناشکیبا عتیب / که در عشق صورت نبندد شکیب (سعدی۱ - ۱۰۲)،
خشم
فرهنگ فارسی عمید
(بَ)
در تأخیر انداختن کاری را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). تسویف. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از عزیب
تصویر عزیب
بی زن، دورافتاده آواره: مرد، چراگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عقیب
تصویر عقیب
از پی آینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عشیب
تصویر عشیب
کوته بالا مرد، گیاهناک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عظیم
تصویر عظیم
فربه و بزرگ و کلان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عظرب
تصویر عظرب
مارک مار خرد
فرهنگ لغت هوشیار
بایسته گرفتن چیزی را، شکیب کردن، فربه گشتن، برخاستن، دم جنباندن دم چرخاندن: پرنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عصیب
تصویر عصیب
سخت دشوار، روز سخت گرم یا روز سخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عجیب
تصویر عجیب
کارهای شگفت آور
فرهنگ لغت هوشیار
خشم گرفتن، ناز کردن، ملامت کردن، قهر غضب، ملامت. یا عتاب وخطاب. سرزنش ملامت
فرهنگ لغت هوشیار
پشت پا، شاخه بی برگ خرما، شکاف در کوه، دمغازه استخوان دم، پشت پر، رویشگاه مو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عقیب
تصویر عقیب
((عَ))
دنبال، دنباله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عظیم
تصویر عظیم
بزرگ، والا، بلند قدر، فراوان، بسیار
فرهنگ فارسی معین
((عَ ص))
نوعی خوراکی درست شده از روده گوسفند که آن را از دل و جگر انباشته باشند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عتیب
تصویر عتیب
((عَ))
خشم گرفتن، سرزنش کردن، عتاب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عجیب
تصویر عجیب
((عَ))
شگفت آور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عظیم
تصویر عظیم
سترگ، بزرگ، کلان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عجیب
تصویر عجیب
شگفت، شگفت آور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عظیم
تصویر عظیم
Colossal, Grand, Immense, Massive, Monumental, Tremendous
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از عجیب
تصویر عجیب
Peculiar, Odd, Strange, Weird
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از عظیم
تصویر عظیم
колоссальный , грандиозный , огромный , массивный , монументальный , огромный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از عجیب
تصویر عجیب
странный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از عجیب
تصویر عجیب
seltsam, eigenartig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از عظیم
تصویر عظیم
kolossal, groß, immens, massiv, monumental, gewaltig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از عظیم
تصویر عظیم
колосальний , грандіозний , величезний , масивний , монументальний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از عجیب
تصویر عجیب
дивний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از عظیم
تصویر عظیم
kolosalny, wielki, ogromny, masywny, monumentalny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از عجیب
تصویر عجیب
dziwny, osobliwy
دیکشنری فارسی به لهستانی