جدول جو
جدول جو

معنی عطربیز - جستجوی لغت در جدول جو

عطربیز
عطربیزنده، آنچه بوی خوش پراکنده می سازد
تصویری از عطربیز
تصویر عطربیز
فرهنگ فارسی عمید
عطربیز
((عَ طْ))
آن چه که بوی خوش می پراکند
تصویری از عطربیز
تصویر عطربیز
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عطر بیز
تصویر عطر بیز
عطر پاش ریاحین عطر بیز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عطرآمیز
تصویر عطرآمیز
آمیخته به عطر، خوش بو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عطر بیزی
تصویر عطر بیزی
عطر پاشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طربیل
تصویر طربیل
از تویبولوم لاتینی تازی گشته خرمنکوب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طربید
تصویر طربید
تازی گشته اژدر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عربیه
تصویر عربیه
مونث عربی تازیکی مونث عربی. مونث عربی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عربیت
تصویر عربیت
عرب بودن، متصف به صفات عرب بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عطریه
تصویر عطریه
مونث عطری بویه دار مونث عطری جمع عطرات
فرهنگ لغت هوشیار
در تازی نیامده رامشگری عمل و شغل مطرب مغنی گری: گفت: ای دل افروز همه سازهای مطربی دانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عربیت
تصویر عربیت
زبان عربی، عرب بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ربیز
تصویر ربیز
زیرک، دانا، کاردان ویژه کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عربی
تصویر عربی
زبانی از شاخۀ زبان های سامی که در شبه جزیرۀ عربستان، شمال قارۀ افریقا و کشورهای کویت، عراق، فلسطین، امارات و چند کشور دیگر رایج است، مربوط به قوم عرب مثلاً رقص عربی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عربی
تصویر عربی
منسوب به عرب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عطری
تصویر عطری
معطر و دارای بوی خوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عربی
تصویر عربی
((عَ رَ))
از نژاد عرب، زبان مردم عرب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عطری
تصویر عطری
دارای عطر، معطر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عطری
تصویر عطری
Odorously
دیکشنری فارسی به انگلیسی
सुगंधित रूप से
دیکشنری فارسی به هندی
بشكلٍ عطريٍّ
دیکشنری فارسی به عربی
בצורה ריחנית
دیکشنری فارسی به عبری