جدول جو
جدول جو

معنی عطایا - جستجوی لغت در جدول جو

عطایا
عطیه ها، بخشش ها، دهش ها، جمع واژۀ عطیه
تصویری از عطایا
تصویر عطایا
فرهنگ فارسی عمید
عطایا
(عَ)
جمع واژۀ عطیّه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). دهشها و بخشیده شده ها. (از آنندراج). رجوع به عطیه شود: از صلت و عطایاء او به حظی وافر و نصیبی کامل متحظی شد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 214)
لغت نامه دهخدا
عطایا
بخشیده شده ها و دهشها
تصویری از عطایا
تصویر عطایا
فرهنگ لغت هوشیار
عطایا
((عَ))
جمع عطیه، بخشش ها، هدیه ها
تصویری از عطایا
تصویر عطایا
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از واهب العطایا
تصویر واهب العطایا
بخشندۀ بخشش ها، از صفات باری تعالی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مطایا
تصویر مطایا
مطیه ها، چهارپایانی که بر آن سوار شوند، جمع واژۀ مطیه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خطایا
تصویر خطایا
خطیئت ها، کارهای ناصواب، خطاها، گناه ها، جمع واژۀ خطیئت
فرهنگ فارسی عمید
(عَ / عُ)
جمع واژۀ عجیّه. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(هَِ بُلْ عَ)
بخشندۀ عطیه ها
لغت نامه دهخدا
(مَ)
جمع واژۀ مطیه. (منتهی الارب) (دهار) (ناظم الاطباء). چهارپایها که بر پشت آنها سوار شوند مثل اسب و استر و غیر آن و این جمع مطیه است. (از غیاث) (از آنندراج) : و ابنای حضرت... را به هدایا و عطایا و رغائب و مطایا و رکایب مستظهر گردانید. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 293 و 294). و سلاطین تحف و هدایای بسیار از خیول و مطایای پربار به حضرت می فرستند. (جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا
(عَ ئُل لاه)
امیر برهان الدین نیشابوری. تولد او در نیشابور بود و برای تحصیل علوم به هرات آمد و در علم عروض و بدیع مهارت کامل یافت. در اواخر عمر بینایی خود را از دست داد و به مشهد رفت و در اواسط شوال سال 919 هجری قمری درگذشت. (از رجال حبیب السیرص 205، به نقل از حبیب السیر جزو سوم ج 3 ص 345)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
بطنی است از بطون هوّاره. (صبح الاعشی ج 1 ص 363)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ج عریه. رجوع به عریه شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
جمع واژۀ عشیه. (اقرب الموارد) (دهار). رجوع به عشیه شود، جمع واژۀ عشی ّ. (منتهی الارب). رجوع به عشی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ / عُ)
جمع واژۀ عیّا. رجوع به عیا شود
لغت نامه دهخدا
(خَ)
جمع واژۀ خطیئه و خطیه
لغت نامه دهخدا
(هَِ بُلْ عَ)
نامی از نامهای خدای تعالی
لغت نامه دهخدا
جمع مطیه، سواری ها چهار پایان سواری پاکش ها جمع مطیه حیوانات سواری مانند شتر و اسب و جز آنها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عشایا
تصویر عشایا
جمع عشیه، بنروزان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع خطیئه، خود لغزی ها لغزها کژروی ها نا روایی ها جمع خطیئه گناهها خطاها کژرویها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واهب العطایا
تصویر واهب العطایا
بخشنده دهش ها بخشنده بخششها، صفتی است از صفات خدای تعالی
فرهنگ لغت هوشیار
خطاها، اشتباهات، خبطها، لغزش ها، گناه ها، بزه ها، ذنوب
فرهنگ واژه مترادف متضاد