امیر برهان الدین نیشابوری. تولد او در نیشابور بود و برای تحصیل علوم به هرات آمد و در علم عروض و بدیع مهارت کامل یافت. در اواخر عمر بینایی خود را از دست داد و به مشهد رفت و در اواسط شوال سال 919 هجری قمری درگذشت. (از رجال حبیب السیرص 205، به نقل از حبیب السیر جزو سوم ج 3 ص 345)
امیر برهان الدین نیشابوری. تولد او در نیشابور بود و برای تحصیل علوم به هرات آمد و در علم عروض و بدیع مهارت کامل یافت. در اواخر عمر بینایی خود را از دست داد و به مشهد رفت و در اواسط شوال سال 919 هجری قمری درگذشت. (از رجال حبیب السیرص 205، به نقل از حبیب السیر جزو سوم ج 3 ص 345)
جمع واژۀ عطیّه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). دهشها و بخشیده شده ها. (از آنندراج). رجوع به عطیه شود: از صلت و عطایاء او به حظی وافر و نصیبی کامل متحظی شد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 214)
جَمعِ واژۀ عطیّه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). دهشها و بخشیده شده ها. (از آنندراج). رجوع به عطیه شود: از صلت و عطایاء او به حظی وافر و نصیبی کامل متحظی شد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 214)
ابن عبدالرحمان بن حسن مدرس از فاضلان قرن اخیر در حلب بوده است (1256- 1332 هجری قمری). وی مدتی ادارۀ فرهنگ آنجا را بعهده داشت و زمانی ریاست شورای فرهنگ را نیزعهده دار بود. او را دیوان شعر و سایر تألیفات بود و جز کتابی به نام الخراج به زبان ترکی از او چیزی نمانده است. (از الاعلام زرکلی به نقل از ادباء حلب)
ابن عبدالرحمان بن حسن مدرس از فاضلان قرن اخیر در حلب بوده است (1256- 1332 هجری قمری). وی مدتی ادارۀ فرهنگ آنجا را بعهده داشت و زمانی ریاست شورای فرهنگ را نیزعهده دار بود. او را دیوان شعر و سایر تألیفات بود و جز کتابی به نام الخراج به زبان ترکی از او چیزی نمانده است. (از الاعلام زرکلی به نقل از ادباء حلب)
خواجه جمال الدین. از وزرای خاقان منصور سلطان حسین بایقرا. وی از اواسط سلطنت این پادشاه امر وزارت را به دست گرفت سپس بر منصب اشراف دیوان نیز دست یافت، و به سال 927 هجری قمری که حکومت خراسان از آن امیرخان موصلو بود، به مرض موت مبتلی شد و پس از چندی درگذشت و ماده تاریخ درگذشت او ’میل خواجه عطا بکوی جنان’ است. (از رجال حبیب السیر ص 169، به نقل از تاریخ حبیب السیر ج 3 جزو 3 ص 334)
خواجه جمال الدین. از وزرای خاقان منصور سلطان حسین بایقرا. وی از اواسط سلطنت این پادشاه امر وزارت را به دست گرفت سپس بر منصب اشراف دیوان نیز دست یافت، و به سال 927 هجری قمری که حکومت خراسان از آن امیرخان موصلو بود، به مرض موت مبتلی شد و پس از چندی درگذشت و ماده تاریخ درگذشت او ’میل خواجه عطا بکوی جنان’ است. (از رجال حبیب السیر ص 169، به نقل از تاریخ حبیب السیر ج 3 جزو 3 ص 334)
برادر قاضی محمد است. از ارباب کمال عهد خود ممتاز بود و در زمان شاه صفی راه در مجلس شاهی داشته و در صلح پادشاه مزبور و سلطان مراد خواندگار در مملکت، قطعۀ تاریخی به نظم آورده و آن این است: پادشه روم و شه کامکار صلح چو کردند بهم اختیار از پی تاریخ گرفتم قلم نازده از کلک هنوز این رقم منهی اقبال در این کهنه دیر غلغله افکند که الصلح خیر. (آتشکدۀ آذر چ شهیدی ص 220)
برادر قاضی محمد است. از ارباب کمال عهد خود ممتاز بود و در زمان شاه صفی راه در مجلس شاهی داشته و در صلح پادشاه مزبور و سلطان مراد خواندگار در مملکت، قطعۀ تاریخی به نظم آورده و آن این است: پادشه روم و شه کامکار صلح چو کردند بهم اختیار از پی تاریخ گرفتم قلم نازده از کلک هنوز این رقم منهی اقبال در این کهنه دیر غلغله افکند که الصلح خیر. (آتشکدۀ آذر چ شهیدی ص 220)
شاعر پارسی گوی و از شاگردان دهلیلی و میر ابوالفیض مغنی است. این بیت او راست: از خود آن سرو سهی گلگون قباپوشم برد مصرع موزون و رنگین از سر هوشم برد. (از قاموس الاعلام ج 6)
شاعر پارسی گوی و از شاگردان دهلیلی و میر ابوالفیض مغنی است. این بیت او راست: از خود آن سرو سهی گلگون قباپوشم بَرَد مصرع موزون و رنگین از سر هوشم بَرَد. (از قاموس الاعلام ج 6)