- عطاس
- عطسه کردن، خارج کردن هوا از بینی و دهان با شدت و صدا، اشنوسه کردن، عطسه زدن، خفیدن،
دمیدن صبح
معنی عطاس - جستجوی لغت در جدول جو
- عطاس
- شنوسه (عطسه)، بامداد، شنوسه زدن، دمیدن بامداد شنوسه انگیز
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فرتورگر
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
شیر بیشه، نام پسر عبدالمطلب عموی پیامبر (ص)، لقب برادر امام حسین علمدار شجاع صحرای کربلا
گل چاه
ردا، ازار، چادر، شمشیر
شیر بیشه
عبوس، ترش رو، بداخم، اخمو
عبوس، ترش رو، بداخم، اخمو
فروشندۀ داروهای گیاهی، عطرفروش، کسی که داروها و چیزهای خوش بو می فروشد
عطشان ها، تشنگان، جمع واژۀ عطشان
کسی که عکس برمی دارد، آنکه پیشه اش عکاسی است
بامداد، شنوسه آور (شنوسه عطسه)
کره شتر فروش، ریسمان فروش
ترشرو و بد اخم
گزیر (عسس) شبگرد، گرگ
شمشیر، چادر، دستار، بالا پوش دو تهی (رداء)
تهمتن، شیر از جانوران
بیماری تشنگی
خوشبوی فروش و صاحب عطر، بوی فروش
تباهی مرغابی آب باز (غواص)
خوراک خوردنی
آنکه شغلش عکسبرداری میباشد
جنگ سخت، کار بی سر و ته، شیر تنومند، سختی پتیار، تاریک
آیینه، ترشیدن دختر
خاج شویان جشنی از جشن های ترسایان تعمید غسل تعمید. یا عید غطاس. جشنی که به یادبود غسل تعمید مسیح بر پا کنند
یونانی تازی گشته ترکی تازی گشته از قوتاس غژغا غژغاو گجگاو کژگاو گاوختایی نام عام برای هر یک از پستانداران دریازی از راسته آب بازان توضیح کلمات قطیس قاطوس غاطوس قطا نیز به عنوان مرادف قطاس به کار رفته اند
همه دان
چوپان
بیماری تشنگی، حالتی که انسان هر چه آب می خورد باز احساس تشنگی می کند
غژغاو، نوعی گاومیش بومی آسیای مرکزی با دم بلند و تنی پرمو که در گذشته از دم آن برای ساختن منگوله، پرچم، مگس پران و چیزهای دیگر استفاده می کردند، غژگاو، کژگاو