جایی است که در آن عصاران بسیار می باشند. (از آنندراج). جای اجتماع عصاران، جایی که در آن عصاری کنند. محلی که در آن شیرۀ انگور یا روغن نباتی گیرند. (فرهنگ فارسی معین). دکّه و کارگاه عصاری
جایی است که در آن عصاران بسیار می باشند. (از آنندراج). جای اجتماع عصاران، جایی که در آن عصاری کنند. محلی که در آن شیرۀ انگور یا روغن نباتی گیرند. (فرهنگ فارسی معین). دکّه و کارگاه عصاری
هزارلا، قسمت سوم معدۀ حیوانات نشخوار کننده که غذا پس از آنکه حیوان آن را دوباره جوید و فرو داد داخل آن می شود. درون هزارلا برجستگی های تیغه مانندی وجود دارد و از آنجا غذا وارد شیردان می شود، هزارتوی، هزارخانه
هزارلا، قسمت سوم معدۀ حیوانات نشخوار کننده که غذا پس از آنکه حیوان آن را دوباره جوید و فرو داد داخل آن می شود. درون هزارلا برجستگی های تیغه مانندی وجود دارد و از آنجا غذا وارد شیردان می شود، هزارتوی، هزارخانه
محلی که عطار در آن به کار پردازد. داروخانه، و این از متداولات عهد صفویه است. (از فرهنگ فارسی معین). و رجوع به عطار شود: صاحب جمع عطارخانه مبلغ ده تومان مواجب و از ابتیاع و انفاذ به دستور سایر بیوتات رسوم داشته. (تذکرهالملوک چ دبیرسیاقی ص 72) ، اجتماع عطاران. صنف عطار
محلی که عطار در آن به کار پردازد. داروخانه، و این از متداولات عهد صفویه است. (از فرهنگ فارسی معین). و رجوع به عطار شود: صاحب جمع عطارخانه مبلغ ده تومان مواجب و از ابتیاع و انفاذ به دستور سایر بیوتات رسوم داشته. (تذکرهالملوک چ دبیرسیاقی ص 72) ، اجتماع عطاران. صنف عطار