مجمر عشق. جایگاه عشق. کنایه از معشوق: شهری به فتنه شد که فلانی ازآن ماست ما عشقباز صادق و او عشقدان ماست. خاقانی. یک شب به دو آفتاب بگذار یک دل به دو عشقدان برافروز. خاقانی
مجمر عشق. جایگاه عشق. کنایه از معشوق: شهری به فتنه شد که فلانی ازآن ِ ماست ما عشقباز صادق و او عشقدان ماست. خاقانی. یک شب به دو آفتاب بگذار یک دل به دو عشقدان برافروز. خاقانی
نام محلی است. حمدالله مستوفی در ذکر مسافت طرق آرد: از سنگان تا جوی مرغ کهتر شش فرسنگ، از او تا اشقران هفت فرسنگ، ازو تا تیران هفت فرسنگ، ازو تا جوی کوشک شش فرسنگ، ازو تا شهر اصفهان چهار فرسنگ. (نزهه القلوب ص 72). بنابراین محل مزبور در 20فرسنگی اصفهان واقع است
نام محلی است. حمدالله مستوفی در ذکر مسافت طرق آرد: از سنگان تا جوی مرغ کهتر شش فرسنگ، از او تا اشقران هفت فرسنگ، ازو تا تیران هفت فرسنگ، ازو تا جوی کوشک شش فرسنگ، ازو تا شهر اصفهان چهار فرسنگ. (نزهه القلوب ص 72). بنابراین محل مزبور در 20فرسنگی اصفهان واقع است
دهی است از دهستان گوران شهرستان شاه آباد واقع در 12هزارگزی خاور گهواره و 2هزارگزی قلۀ امیرخان. ناحیه ای است کوهستانی، سردسیر و 160 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصولاتش غلات، حبوب، توتون، صیفی، لبنیات است و اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. راه آن مالرو است. در دو محل بفاصله دوهزارگز واقع به عاشقان سید کاکا و عاشقان علی مشهور است ساکنان آن از تیرۀگهواره ای هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
دهی است از دهستان گوران شهرستان شاه آباد واقع در 12هزارگزی خاور گهواره و 2هزارگزی قلۀ امیرخان. ناحیه ای است کوهستانی، سردسیر و 160 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصولاتش غلات، حبوب، توتون، صیفی، لبنیات است و اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. راه آن مالرو است. در دو محل بفاصله دوهزارگز واقع به عاشقان سید کاکا و عاشقان علی مشهور است ساکنان آن از تیرۀگهواره ای هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
دهی است از دهستان ملکاری بخش سردشت شهرستان مهاباد، واقع در 17هزارگزی شمال باختری سردشت و 11هزارگزی باختر شوسه سردشت به مهاباد کوهستانی و جنگلی است هوای آن معتدل و سالم است و 189 تن سکنه دارد، آب آن از چشمه تأمین میشود محصول آن غلات و توتون و مازوج و کتیرا و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از دهستان ملکاری بخش سردشت شهرستان مهاباد، واقع در 17هزارگزی شمال باختری سردشت و 11هزارگزی باختر شوسه سردشت به مهاباد کوهستانی و جنگلی است هوای آن معتدل و سالم است و 189 تن سکنه دارد، آب آن از چشمه تأمین میشود محصول آن غلات و توتون و مازوج و کتیرا و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
بچه دان و زهدان را گویند، (برهان قاطع) (آنندراج)، قرارگاه نطفه در شکم که آن را زهدان نیز گویند و بتازیش رحم خوانند، (شرفنامۀ منیری)، و رجوع به زاق و زهدان و رحم شود
بچه دان و زهدان را گویند، (برهان قاطع) (آنندراج)، قرارگاه نطفه در شکم که آن را زهدان نیز گویند و بتازیش رحم خوانند، (شرفنامۀ منیری)، و رجوع به زاق و زهدان و رحم شود
در دیوان البسۀ نظام قاری (ص 176) چنین آمده: زنانش به روی غشقدان کشند غلافش بر آئینه زانسان کنند. و نیز در ص 70 آمده: غشقدان راسر آن خاتون زمانی برنمیگیرد که گیتی بوی مشک و لادن و عنبر نمیگیرد. معنی غشقدان معلوم نشد و در فهرست لغات دیوان مذکور نیز معنی نشده است
در دیوان البسۀ نظام قاری (ص 176) چنین آمده: زنانش به روی غشقدان کشند غلافش بر آئینه زانسان کنند. و نیز در ص 70 آمده: غشقدان راسر آن خاتون زمانی برنمیگیرد که گیتی بوی مشک و لادن و عنبر نمیگیرد. معنی غشقدان معلوم نشد و در فهرست لغات دیوان مذکور نیز معنی نشده است
دهی از دهستان خاروطوران بخش بیارجمند شهرستان شاهرود. سکنۀ آن 160 تن. آب آن از قنات کم آب. محصول آن مختصری غلات و پنبه و تنباکو و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی از دهستان خاروطوران بخش بیارجمند شهرستان شاهرود. سکنۀ آن 160 تن. آب آن از قنات کم آب. محصول آن مختصری غلات و پنبه و تنباکو و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
عهد کننده پیمان کننده، گره زننده استوار کننده، اجرا کننده صیغه در معامله، کسی که عقد نکاح بندد جمع عاقدین. یا عاقد قرارداد. کسی که قرار دادی را با شخصی یا موسسه ای دولتی منعقد سازد
عهد کننده پیمان کننده، گره زننده استوار کننده، اجرا کننده صیغه در معامله، کسی که عقد نکاح بندد جمع عاقدین. یا عاقد قرارداد. کسی که قرار دادی را با شخصی یا موسسه ای دولتی منعقد سازد
این واژه پارسی است ودرست آن: اژیران اژیر هوشمند و زیرک شعبه پنجم از شعب بیست و چهار گانه موسیقی که قدما آن را جزو حسینی می دانستند ولی حسین امروزه از قطعات نوا است شعبه ای از بوسلیک
این واژه پارسی است ودرست آن: اژیران اژیر هوشمند و زیرک شعبه پنجم از شعب بیست و چهار گانه موسیقی که قدما آن را جزو حسینی می دانستند ولی حسین امروزه از قطعات نوا است شعبه ای از بوسلیک