- عسوده (عِسْ وَدْ دَ)
مؤنث عسودّ. (از اقرب الموارد). رجوع به عسود شود، کرمکیست سپید که کنیت آن بنت النقاء است و بدان انگشتان دوشیزگان ملیح را تشبیه دهند. (منتهی الارب). کرمکی است سپیدرنگ مانند قطعه ای از پیه و شحم که آن را بنت النقاء گویند و انگشتان جواری بدان تشبیه میشود، و گویند نقا غیر از عضرفوط است. (از اقرب الموارد). ج، عساود، عسودات. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
