جدول جو
جدول جو

معنی عزوب - جستجوی لغت در جدول جو

عزوب
(خَج ج)
پنهان گردیدن و دور رفتن و دور شدن. (از منتهی الارب) (آنندراج). دور شدن. (دهار). دور شدن و غایب گشتن و مخفی شدن. (از اقرب الموارد) : عزب عنه حلمه، بردباریش از وی دور شد و بردباری نکرد. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) ، رفتن. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) ، بازایستادن. (تاج المصادر بیهقی) ، عزب طهر المراءه، غایب شد شوی زن در ایام طهر وی. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، عزبت الارض، کسی در آن زمین نبود، خواه حاصلخیز باشد یا غیرحاصلخیز. عزب. و رجوع به عزب شود
لغت نامه دهخدا
عزوب
پنهان گردیدن و دور رفتن و دور شدن
تصویری از عزوب
تصویر عزوب
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عزوبت
تصویر عزوبت
عزب بودن، تنها بودن، بی همسر بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عزاب
تصویر عزاب
عزب ها، ازدواج نکرده ها، مجردها، جمع واژۀ عزب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عیوب
تصویر عیوب
عیب ها، نقیصه ها، نقصها، بدی ها، جمع واژۀ عیب
فرهنگ فارسی عمید
(عَ بَ)
زمین دورچراگاه و درازراه بسوی گیاه. (منتهی الارب). زمینی که از علف و گیاه دور باشد. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(عُ بَ)
عزوبه. بی زنی و مجردی. (ناظم الاطباء). بی همسری. مجرد بودن. رجوع به عزوبه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از عزوه
تصویر عزوه
بستگی پیوند خویشی، شکیبایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لزوب
تصویر لزوب
چسبیدن چسبندگی، چسبیدن گل، خشک شدن گل، خشک گردیدن سال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عیوب
تصویر عیوب
جمع عیب، آهوکان آک ها جمع عیب، جمع عیوبات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عقوب
تصویر عقوب
جانشین شایسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عکوب
تصویر عکوب
فرانسوی تازی گشته کنگر از گیاهان جوشیدن دیگ، بانگ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
بایسته گرفتن چیزی را، شکیب کردن، فربه گشتن، برخاستن، دم جنباندن دم چرخاندن: پرنده
فرهنگ لغت هوشیار
جمع عزب، بی زنان بی شویان مرد یا زن تنها، مرد بی زن مجرد جمع عزاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عروب
تصویر عروب
خنده رو زن، شویدوست، زندوست مرد، خوبروی زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عزیب
تصویر عزیب
بی زن، دورافتاده آواره: مرد، چراگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عصوب
تصویر عصوب
سبکسرین زن، زشت روی زن، چرکناکی دندان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عسوب
تصویر عسوب
سالار بزرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عتوب
تصویر عتوب
خونسرد سرزنش ناپذیر، راه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عدوب
تصویر عدوب
ریگ بسیار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عزوبت
تصویر عزوبت
بی همسر بودن، عزب بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عزوبه
تصویر عزوبه
بی زنی بی شویی پیوارگی بی جفتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عزوبت
تصویر عزوبت
((عُ بَ))
مجردی، بی همسری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عیوب
تصویر عیوب
((عُ))
جمع عیب
فرهنگ فارسی معین
بی همسری، تجرد، تنهایی، مجردی
متضاد: تاهل
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از عیوب
تصویر عیوب
Faults
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از عیوب
تصویر عیوب
défauts
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از عیوب
تصویر عیوب
ошибки
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از عیوب
تصویر عیوب
Fehler
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از عیوب
تصویر عیوب
помилки
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از عیوب
تصویر عیوب
błędy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از عیوب
تصویر عیوب
falhas
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از عیوب
تصویر عیوب
fallos
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از عیوب
تصویر عیوب
difetti
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از عیوب
تصویر عیوب
fouten
دیکشنری فارسی به هلندی