جدول جو
جدول جو

معنی عزج - جستجوی لغت در جدول جو

عزج
(خُ)
دور کردن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، گائیدن. (منتهی الارب) ، به بیل برگردانیدن زمین را. (منتهی الارب) : عزج الارض بالمسحاه، زمین را با بیل زیرورو کرد. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
عزج
بیل زدن خاک برگرداندن بابیل، گاییدن
تصویری از عزج
تصویر عزج
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عزت
تصویر عزت
(دخترانه و پسرانه)
گرامی و عزیز بودن، سربلندی و ارجمندی، احترام، بزرگداشت، تکریم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عاج
تصویر عاج
دو دندان سفید و سخت پیشین فیل، گراز و کرگدن که برای ساختن اشیای زینتی به کار می رود، ماده ای سفید و سخت در زیر مینای دندان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عزل
تصویر عزل
از کار بازداشتن، بیکار کردن، برکنار کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عزا
تصویر عزا
اندوه شدید بر اثر مرگ کسی، سوگ، ماتم، عزاداری کردن، سوگواری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عزم
تصویر عزم
اراده، قصد، آهنگ، ثبات و پایداری در کاری که اراده شده
عزم کردن: قصد کردن، آهنگ کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لزج
تصویر لزج
لغزنده، چسبنده، چسبناک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عجز
تصویر عجز
ناتوان شدن، ناتوانی، درماندگی، به ستوه آمدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مزج
تصویر مزج
آمیختن، آمیخته کردن، در هم کردن
فرهنگ فارسی عمید
ناکس پست بد خوی تند خوی زمین شکافتن، تند دویدن، آب بیرون آوردن، پنهان کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عزف
تصویر عزف
آواز پری، آوا ساز کبوتر پدرام کبوتر تورانی از پرند گان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عزر
تصویر عزر
نکوهیدن، باز داشتن، به بیگاری گرفتن، دین آموختن، گاییدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عزم
تصویر عزم
آهنگ نمودن در کاری و دل نهادن و کوشش کردن، قصد، اراده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عزد
تصویر عزد
گاییدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عزت
تصویر عزت
عظمت و بزرگواری و ارجمندی و ارج و سرافرازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عزب
تصویر عزب
مرد بی زن، انفراد و تنهائی، زن بی شوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عزا
تصویر عزا
شکیبایی کردن، شکیبایی در مصیبت، سوگواری تعزیت، سوگ ماتم
فرهنگ لغت هوشیار
زدن با چوب رختشویی (معفجه)، کونگایی دوازدهه (روده اثنی عشر) خراب تباه: یارب چه شاهی عزیزاست این خاک که چندین عروسان را می آرایند مادر و پدر به نزد وی می فرستند تا در وی عفج می شوند و می پوسند. توضیح ضبط کلمه به درستی معلوم نیست. روده ای که طعام از معده در آن داخل گردد جمع اعفاج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عمج
تصویر عمج
مار، پیچ پیچان رفتن، به شتاب رفتن، شناوری
فرهنگ لغت هوشیار
یکسو نمودن و جدا کردن و بیکار ساختن، بر کناری از کار، معزولی، پیاده کردن از عمل
فرهنگ لغت هوشیار
لایه ستوهش ناتوانی درماند گی سستی، دسته شمشیر، شمشیر، درد سرین در ستور، مرغ دو برادران، کمبود در پرداخت در شماربایگی (حساب بانکی) ناتوان: مرد، بن دنباله، سرین، سرنه یکی از استخوان های لگن کلانسرینی عیب، حزن اندوه، آن چه از احوال که آشکار کنند یا مخفی دارند. ناتوان شدن به ستوه آمدن، ناتوانی سستی در ماندگی، عدم قدرت در انجام دادن اموریست که به ذات ممکن باشد بنابراین نسبت به امور غیر ممکن عجز صادق نیست، کسری مالیات، مقدار مالیاتی که از مودیان مالیات یک ناحیه برای جبران کمبود مالیاتی که بر عهده مودیان غایب بود وصول می کردند. دنباله چیزی، سرین. یا استخوان عجز. استخوانی است که فرد و متناظر و شبیه بیک هرم مربع القاعده که از جوش خوردن 5 مهره خارجی تشکیل می شود و بین دو استخوان خاصره و زر مهره های کمری و بالای استخوان دنبالچه قرار دارد. این استخوان از بالا به پایین و از جلو به عقب کشیده شده و انتهای فوقانی آن با پنجمین مهره کمر زاویه ای برجسته به طرف جلو تشکیل می دهد که فرجه آن در زن 118 و در مرد 126 درجه است. این زاویه را زاویه خاجی کمری یا دماغه می نامند. استخوان خاجی در جلو مقعر و تقعرش در زن بیش از مرد است. استخوان مذکور با دو استخوان خاصره و استخوان دنبالچه (عصعص) مجموعا لگن خاصره را می سازند، آخرین کلمه مصراع دوم هر بیت شعر جمع اعجاز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عزو
تصویر عزو
شکیبایی درسوک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عزه
تصویر عزه
آهو بره: ماده
فرهنگ لغت هوشیار
مونث اعز داربت درختی کهن که آن را تازیان چون بتی می پرستیدند و به فرمان پیامبراسلام صلی الله علیه و آله خالد بن ولید آن را بسوخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عرج
تصویر عرج
لنگیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عذج
تصویر عذج
نوشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عاج
تصویر عاج
دندان فیل که گرانبهاست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زعج
تصویر زعج
بی آرامی، بی آرام، برکندن از جای، راندن، بانگ برداشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازج
تصویر ازج
ساختمان دراز سغ بی ادب، شوخ، ابروی کشیده، شترلنگ دراز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علج
تصویر علج
چیره شدن در معالجه، نیکو کننده کارها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عاج
تصویر عاج
پیلسته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عجز
تصویر عجز
درماندگی، ناتوانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عزا
تصویر عزا
سوگ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عزل
تصویر عزل
برکناری
فرهنگ واژه فارسی سره