ابن ثعلبه بن یربوع بن حنظله. جدی است جاهلی و فرزندان او بطنی از تمیم، از عدنانیه را تشکیل دهند. و نسبت بدو عرینی شود. ابوریحانه عبدالله بن مطر بصری محدث از نسل او است. (از الاعلام زرکلی از نهایهالارب و السبائک) ابن ابی جابر بن زهیر بن جناب بن هبل، از بنی عذره، از قضاعه. جدّی است جاهلی. و توبل بن بشر بن حنظله که در جنگ صفین از همراهان معاویه بود، از فرزندان او بشمار آید. (از الاعلام زرکلی از اللباب) جدی است جاهلی و فرزندان او بطنی از زهیر بن جذام، از قحطانیه را تشکیل میدهند و مسکن آنان دقهلیه و مرتاحیه در مصر بوده است. (از الاعلام زرکلی از نهایه الارب)
ابن ثعلبه بن یربوع بن حنظله. جدی است جاهلی و فرزندان او بطنی از تمیم، از عدنانیه را تشکیل دهند. و نسبت بدو عرینی شود. ابوریحانه عبدالله بن مطر بصری محدث از نسل او است. (از الاعلام زرکلی از نهایهالارب و السبائک) ابن ابی جابر بن زهیر بن جناب بن هبل، از بنی عذره، از قضاعه. جدّی است جاهلی. و توبل بن بشر بن حنظله که در جنگ صفین از همراهان معاویه بود، از فرزندان او بشمار آید. (از الاعلام زرکلی از اللباب) جدی است جاهلی و فرزندان او بطنی از زهیر بن جذام، از قحطانیه را تشکیل میدهند و مسکن آنان دقهلیه و مرتاحیه در مصر بوده است. (از الاعلام زرکلی از نهایه الارب)
بیشه و درختستان که جای شیر و کفتار و گرگ و مار باشد. (منتهی الارب). مأوای اسد و کفتار و گرگ و مار که در آن الفت کنند. گویند: لیث عرینه و لیث غابه. (از اقرب الموارد). عرین. رجوع به عرین شود. ج، عرائن. (از اقرب الموارد)
بیشه و درختستان که جای شیر و کفتار و گرگ و مار باشد. (منتهی الارب). مأوای اسد و کفتار و گرگ و مار که در آن الفت کنند. گویند: لیث عرینه و لیث غابه. (از اقرب الموارد). عَرین. رجوع به عرین شود. ج، عَرائن. (از اقرب الموارد)
منسوب به عرین بن ابی جابر بن زهیر بن جناب بن هبل بن عبدالله بن کنانه بن بکر بن عوف بن عذره، که بطنی است از قضاعه، از عذره، منسوب به عرین بن ثعلبه بن یربوع، که بطنی است از تمیم. (از اللباب فی تهذیب الانساب)
منسوب به عرین بن ابی جابر بن زهیر بن جناب بن هبل بن عبدالله بن کنانه بن بکر بن عوف بن عذره، که بطنی است از قضاعه، از عذره، منسوب به عرین بن ثعلبه بن یربوع، که بطنی است از تمیم. (از اللباب فی تهذیب الانساب)