جدول جو
جدول جو

معنی عریس - جستجوی لغت در جدول جو

عریس
از ریشه پارسی اروس ویوک دغد خوابگاه شیر
تصویری از عریس
تصویر عریس
فرهنگ لغت هوشیار
عریس
((عَ))
عروس
تصویری از عریس
تصویر عریس
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تعریس
تصویر تعریس
فرود آمدن کاروان در محلی که پس از اندکی استراحت حرکت کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آریس
تصویر آریس
(پسرانه)
برزگر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اریس
تصویر اریس
زیرک، هوشیار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دریس
تصویر دریس
دم شتر، جامه کهنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذریس
تصویر ذریس
اندلسی سر خبال تیهو از پرندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اریس
تصویر اریس
(پسرانه)
زیرک، هوشیار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عریض
تصویر عریض
پهن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عروس
تصویر عروس
اروس، بیوگان
فرهنگ واژه فارسی سره
نامرد، زیرک هوشیار، نگهدارنده نگهبان داراک خویش، گشن بیکاره گشنی که باردار نگرداند کاسنی، گل استکانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شریس
تصویر شریس
پارسیی تازی گشته سریش بدخوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عریض
تصویر عریض
مقابل طویل، پهناور، پهن، در علوم ادبی در علم عروض بخری بر وزن مفاعیلن فعولن مفاعیلن فعولن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عریف
تصویر عریف
دانا، شناسنده، آشنا به چیزی، نقیب، کارگزار قوم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عروس
تصویر عروس
زنی که تازه ازدواج کرده، نوعروس، تازه عروس، عروسه، بیوک، پیوگ، ویوگ، گلین، بیو، بیوگ
زن نسبت به خانوادۀ شوهرش، زن پسر یا زن برادر، کنایه از هر چیز بسیار زیبا، آراسته، خوب
عروس پس پرده: کاکنه، گیاهی علفی و خودرو، با برگ های بیضی، گل های سفید و میوه ای سرخ رنگ که برگ، پوست و دانۀ آن مصرف دارویی دارد
عروس چرخ: کنایه از خورشید
عروس خاوری: کنایه از خورشید، عروس چرخ
عروس روز: کنایه از خورشید، عروس چرخ
عروس فلک: کنایه از خورشید، عروس چرخ
عروس دریایی: در علم زیست شناسی جانوری سخت پوست با بدنی شفاف و چتری که در اطراف بدنش شاخک های بسیار دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عرین
تصویر عرین
انبوه درخت یا خار، بیشه، نیزار، جایگاه شیر، کفتار و گرگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عرایس
تصویر عرایس
عروس ها، زنانی که تازه ازدواج کرده اند، زنان نسبت به خانواده های شوهرانشان، زنان پسرها یا زنان برادرها، کنایه از چیزهای بسیار زیبا، آراسته ها، خوب ها، جمع واژۀ عروس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فریس
تصویر فریس
حلقه ای کوچک و چوبی که برای بستن بار در سر ریسمان می بندند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عتریس
تصویر عتریس
ستمکار، پتیار (بلا) سختی رنج، فشار آورنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عراس
تصویر عراس
کره شتر فروش، ریسمان فروش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عجیس
تصویر عجیس
گشن ناتوان، گشن ناپذیر: خرمابن
فرهنگ لغت هوشیار
زنی که تازه زناشویی کرده جمع عرائس (عرایس) مقابل داماد. توضیح در عربی به مردی که تازه زناشویی کرده اطلاق شود، زن پسر شخص، هر چیز زیبا و آراسته، بسیار محجبوب یا عروس ارغنون زن. زهره. (رب النوع طرب) یا عروس جهان. ستاره زهره. یا عروس چرخ. آفتاب. یا عروس چمن. گل. یا عروس چهارم. آفتاب. یا عروس خاوری. آفتاب. یا عروس خشک پستان. زن نازا، دنیای بی بقا جهان فانی. یا عروس دریایی. جانوریست سخت پوست از شاخه بند پایان و از رده سخت پوستان و جزو راسته ده پایان که دارای شکم نسبتا بزرگی است و انتهای بدنش یک پرده شنای قوی به نام تلسن ختم می شود. این جانور کاملا شبیه خرچنگهای دراز رودخانه یی است و بسیار شکیل و زیباست و وجه تسمیه اش نیز همین است. انبرکهایش قوی است به طوری که با یک ضربت سریعا سخت ترین استخوان های جانورانی راکه شکار می کند و یا صدف حیوانات دریایی را قطع می کند و در شنا نیز بسیار سریع حرکت می کند طول بدنش تا 50 سانتیمتر می رسد و وزنش تا 5 کیلو گرم نیز مشاهده شده است. این جانور گوشتش مورد توجه اروپاییان است و به همین جهت در دریاهای شمال صید می شود خرچنگ دریایی، مدوز. یا عروس روز. آفتاب. یا عروس شوی مرده. دنیای فانی. یا عروس عدن، ماه قمر، ستاره کوکب. یا عروس عرب. مکه معظمه. یا عروس فلک. آفتاب. یا عروس کج. صورتی زشت و مهیب که کودکان را بدان ترسانند. یا عروس گل. گل نوبر آمده. یا عروس مرده شوی. دنیای فانی. یا عروس معنی. معنی زیبا. یا عروس نه فلک. آفتاب. زنی که تازه زناشویی کرده جمع عرائس (عرایس) مقابل داماد. توضیح در عربی به مردی که تازه زناشویی کرده اطلاق شود، زن پسر شخص، هر چیز زیبا و آراسته، بسیار محجبوب یا عروس ارغنون زن. زهره. (رب النوع طرب) یا عروس جهان. ستاره زهره. یا عروس چرخ. آفتاب. یا عروس چمن. گل. یا عروس چهارم. آفتاب. یا عروس خاوری. آفتاب. یا عروس خشک پستان. زن نازا، دنیای بی بقا جهان فانی. یا عروس دریایی. جانوریست سخت پوست از شاخه بند پایان و از رده سخت پوستان و جزو راسته ده پایان که دارای شکم نسبتا بزرگی است و انتهای بدنش یک پرده شنای قوی به نام تلسن ختم می شود. این جانور کاملا شبیه خرچنگهای دراز رودخانه یی است و بسیار شکیل و زیباست و وجه تسمیه اش نیز همین است. انبرکهایش قوی است به طوری که با یک ضربت سریعا سخت ترین استخوان های جانورانی راکه شکار می کند و یا صدف حیوانات دریایی را قطع می کند و در شنا نیز بسیار سریع حرکت می کند طول بدنش تا 50 سانتیمتر می رسد و وزنش تا 5 کیلو گرم نیز مشاهده شده است. این جانور گوشتش مورد توجه اروپاییان است و به همین جهت در دریاهای شمال صید می شود خرچنگ دریایی، مدوز. یا عروس روز. آفتاب. یا عروس شوی مرده. دنیای فانی. یا عروس عدن، ماه قمر، ستاره کوکب. یا عروس عرب. مکه معظمه. یا عروس فلک. آفتاب. یا عروس کج. صورتی زشت و مهیب که کودکان را بدان ترسانند. یا عروس گل. گل نوبر آمده. یا عروس مرده شوی. دنیای فانی. یا عروس معنی. معنی زیبا. یا عروس نه فلک. آفتاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عروس
تصویر عروس
مرد و زنی که تازه عروسی کرده باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عریه
تصویر عریه
باد سر
فرهنگ لغت هوشیار
کنام شیر، سوراخ مار، لانه کفتار، لانه گرگ، چاردیواری دیواربست، سوراخ سوسمار، گوشت، ارجمندی، بانگ، خارپوسیده، آوای کوکو، بیشه انبوه (درخت خار)، بیشه نیزار (جای شیر کفتار و گرگ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عریم
تصویر عریم
بلا و سختی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عریق
تصویر عریق
رگدار بارگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عریف
تصویر عریف
دانا و شناسنده، عالم به چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عریض
تصویر عریض
پهناور، دارای عرض طولانی و دراز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عریش
تصویر عریش
کازه، کلبه، کجاوه، وادیج داربست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عریر
تصویر عریر
راهی (مسافر)، پرت پرت از سخن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عرید
تصویر عرید
خوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عریج
تصویر عریج
کار نااستوار
فرهنگ لغت هوشیار
فرهانج شاخه ای که می خوابانند تا ریشه بر آورد سپس آن را بر گرفته می کارند، شیر که بر خوردنی ریخته شود، شتر بند، فرنی خوراکی از آرد و شیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عمیس
تصویر عمیس
کار پر درد سر سامان ناپذیر، جنگ سخت، دروغین
فرهنگ لغت هوشیار