جدول جو
جدول جو

معنی عرنین - جستجوی لغت در جدول جو

عرنین
بینی، استخوان درشت بینی، مهتر و شریف قوم
تصویری از عرنین
تصویر عرنین
فرهنگ فارسی عمید
عرنین
میان ابرو، استخوان بینی، مهتران، آغاز هر چیز، آغاز باران بلندی و اول هر چیز. یا عرنین بینی. اول بینی که محل اجتماع دو ابروست، استخوان درشت بینی، بهترین هر چیز جمع عرانین
فرهنگ لغت هوشیار
عرنین
((عِ))
بینی، استخوان پشت بینی، اول هر چیزی، سردار، بزرگ قوم
تصویری از عرنین
تصویر عرنین
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پرنین
تصویر پرنین
(دخترانه)
مانند پر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عرانین
تصویر عرانین
عرنین ها، بینی ها، مهترها و شریفهای قوم، جمع واژۀ عرنین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عنین
تصویر عنین
مردی که قادر بر جماع نباشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عرین
تصویر عرین
انبوه درخت یا خار، بیشه، نیزار، جایگاه شیر، کفتار و گرگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عرانین
تصویر عرانین
جمع عرنین، پیشوایان شایسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عینین
تصویر عینین
دو چشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رنین
تصویر رنین
گریه و زاری
فرهنگ لغت هوشیار
کنام شیر، سوراخ مار، لانه کفتار، لانه گرگ، چاردیواری دیواربست، سوراخ سوسمار، گوشت، ارجمندی، بانگ، خارپوسیده، آوای کوکو، بیشه انبوه (درخت خار)، بیشه نیزار (جای شیر کفتار و گرگ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عنین
تصویر عنین
چسو خشک کون بی تم بی کمر مردی که بر جماع قادر نباشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عنین
تصویر عنین
((عِ نِّ))
مردی که توانایی جماع کردن ندارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رنین
تصویر رنین
((رَ))
ناله زار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عرین
تصویر عرین
((عَ))
بیشه، انبوه درخت، جایگاه شیر و گرگ و کفتار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رنین
تصویر رنین
Resonance
دیکشنری فارسی به انگلیسی
การสะท้อน
دیکشنری فارسی به تایلندی
প্রতিধ্বনি
دیکشنری فارسی به بنگالی