دختر علقمه السعدی است. وی از زنان فصیح جاهلیت بود و نخستین کس است که مثل مشهور ’کل فتاه بابیها معجبه’ بگفت. (از الاعلام زرکلی وفیات الاعیان و امثال المیدانی)
دختر علقمه السعدی است. وی از زنان فصیح جاهلیت بود و نخستین کس است که مثل مشهور ’کل فتاه بابیها معجبه’ بگفت. (از الاعلام زرکلی وفیات الاعیان و امثال المیدانی)
عارف ها، شناسنده ها، داناها، در تصوف کسانی که خدا او را به مرتبه های شهود ذات و اسما و صفات خود رسانده باشد، حکمای ربانی، صبورها، شکیباها، جمع واژۀ عارف
عارف ها، شناسنده ها، داناها، در تصوف کسانی که خدا او را به مرتبه های شهود ذات و اسما و صفات خود رسانده باشد، حکمای ربانی، صبورها، شکیباها، جمعِ واژۀ عارف
السلمی. هرم بن نسیب. تابعی است و از روات حدیث است. تابعی یکی از عناوین پرافتخار در تاریخ صدر اسلام است. کسی که پیامبر اسلام (ص) را ندید اما صحابه ای را دیدار و از او تبعیت کرد، تابعی نام دارد. این افراد در میان مسلمانان به دلیل نزدیکی به منبع اول و دوم دین، جایگاه والایی دارند. علمای حدیث برای طبقه بندی سندهای حدیثی، به تابعین توجه ویژه ای دارند.
السلمی. هرم بن نُسیب. تابعی است و از روات حدیث است. تابعی یکی از عناوین پرافتخار در تاریخ صدر اسلام است. کسی که پیامبر اسلام (ص) را ندید اما صحابه ای را دیدار و از او تبعیت کرد، تابعی نام دارد. این افراد در میان مسلمانان به دلیل نزدیکی به منبع اول و دوم دین، جایگاه والایی دارند. علمای حدیث برای طبقه بندی سندهای حدیثی، به تابعین توجه ویژه ای دارند.
عبدالله بن مسلم. تبع تابعی است. تابعی یکی از عناوین پرافتخار در تاریخ صدر اسلام است. کسی که پیامبر اسلام (ص) را ندید اما صحابه ای را دیدار و از او تبعیت کرد، تابعی نام دارد. این افراد در میان مسلمانان به دلیل نزدیکی به منبع اول و دوم دین، جایگاه والایی دارند. علمای حدیث برای طبقه بندی سندهای حدیثی، به تابعین توجه ویژه ای دارند.
عبدالله بن مسلم. تبع تابعی است. تابعی یکی از عناوین پرافتخار در تاریخ صدر اسلام است. کسی که پیامبر اسلام (ص) را ندید اما صحابه ای را دیدار و از او تبعیت کرد، تابعی نام دارد. این افراد در میان مسلمانان به دلیل نزدیکی به منبع اول و دوم دین، جایگاه والایی دارند. علمای حدیث برای طبقه بندی سندهای حدیثی، به تابعین توجه ویژه ای دارند.
هرم بن نسیب. تابعی است. واژه تابعی یکی از مفاهیم کلیدی در علم رجال و تاریخ اسلامی است. تابعی کسی است که پیامبر اکرم (ص) را درک نکرده، اما با یکی از اصحاب او دیدار داشته و از ایشان تعلیم گرفته است. در منابع معتبر اسلامی، تابعین جایگاه ویژه ای دارند زیرا آنان واسطه ای مطمئن برای نقل سنت و معارف دینی به نسل های بعدی بودند. نام بسیاری از تابعین در کتب معتبر حدیث آمده است.
هِرَم بن نُسیب. تابعی است. واژه تابعی یکی از مفاهیم کلیدی در علم رجال و تاریخ اسلامی است. تابعی کسی است که پیامبر اکرم (ص) را درک نکرده، اما با یکی از اصحاب او دیدار داشته و از ایشان تعلیم گرفته است. در منابع معتبر اسلامی، تابعین جایگاه ویژه ای دارند زیرا آنان واسطه ای مطمئن برای نقل سنت و معارف دینی به نسل های بعدی بودند. نام بسیاری از تابعین در کتب معتبر حدیث آمده است.
زمین و شهر غفل که در وی پی کسی نیامده باشد. (منتهی الارب). شهری که اثری از ملک برای کسی در آن نباشد. (از اقرب الموارد). زمینی که کسی در آن نرفته و آثار آبادی در وی نبود. (ناظم الاطباء) ، خرکره. (منتهی الارب). بچۀ حمیر را نامند و گفته اند یرنعام است. (فهرست مخزن الادویه). ولد حمار. و آن را به کسر اول نیز خوانده اند. (از اقرب الموارد). - ابوالعفا، کنیۀ خر. (ناظم الاطباء). و رجوع به ابوالعفاء در ترکیبات عفاء شود
زمین و شهر غفل که در وی پی کسی نیامده باشد. (منتهی الارب). شهری که اثری از ملک برای کسی در آن نباشد. (از اقرب الموارد). زمینی که کسی در آن نرفته و آثار آبادی در وی نبود. (ناظم الاطباء) ، خرکره. (منتهی الارب). بچۀ حمیر را نامند و گفته اند یرنعام است. (فهرست مخزن الادویه). ولد حمار. و آن را به کسر اول نیز خوانده اند. (از اقرب الموارد). - ابوالعفا، کنیۀ خر. (ناظم الاطباء). و رجوع به ابوالعفاء در ترکیبات عفاء شود
بازداشتن خود را از خوردن با وجود گرسنگی تا دیگری را بخوراند یا سیر خورانیدن طعام خود را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، صابر داشتن نفس خود را بر تیمار بیمار. (اقرب الموارد) ، برداشت نمودن از کسی و مؤاخذه نکردن، لاغر کردن ستور را، جدا شدن از کسی و دور ماندن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، بردبار گردانیدن نفس را. (منتهی الارب)
بازداشتن خود را از خوردن با وجود گرسنگی تا دیگری را بخوراند یا سیر خورانیدن طعام خود را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، صابر داشتن نفس خود را بر تیمار بیمار. (اقرب الموارد) ، برداشت نمودن از کسی و مؤاخذه نکردن، لاغر کردن ستور را، جدا شدن از کسی و دور ماندن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، بردبار گردانیدن نفس را. (منتهی الارب)
کسی را گویند که بهیچ خیر وشری وانرسیده باشد. (آنندراج) (برهان) : صورت مردم عقل است نگاریدۀ او چو از او عقل جداگشت همانا عجماست. محمد عثمان (از لغت فرس، از حاشیۀ برهان). ، در عربی حیوان غیرذی عقل و زنی که قادر بر سخن کردن نباشد. (برهان) (آنندراج). رجوع به عجماء شود
کسی را گویند که بهیچ خیر وشری وانرسیده باشد. (آنندراج) (برهان) : صورت مردم عقل است نگاریدۀ او چو از او عقل جداگشت همانا عجماست. محمد عثمان (از لغت فرس، از حاشیۀ برهان). ، در عربی حیوان غیرذی عقل و زنی که قادر بر سخن کردن نباشد. (برهان) (آنندراج). رجوع به عجماء شود