جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با عجما

عجما

عجما
کسی را گویند که بهیچ خیر وشری وانرسیده باشد. (آنندراج) (برهان) :
صورت مردم عقل است نگاریدۀ او
چو از او عقل جداگشت همانا عجماست.
محمد عثمان (از لغت فرس، از حاشیۀ برهان).
، در عربی حیوان غیرذی عقل و زنی که قادر بر سخن کردن نباشد. (برهان) (آنندراج). رجوع به عجماء شود
لغت نامه دهخدا

علما

علما
عالِم ها، داننده ها، داناها، دانشمندها، جمعِ واژۀ عالِم
علما
فرهنگ فارسی عمید