جدول جو
جدول جو

معنی عتابی - جستجوی لغت در جدول جو

عتابی
نوعی پارچۀ موج دار شبیه اطلس یا لباسی که از این پارچه دوخته می شد
فرهنگ فارسی عمید
عتابی
(عُ)
قسمی از خارا که جامه ای معروف است. (غیاث اللغات) (آنندراج). خارایی موجدار منسوب به محله ای از بغداد. (دیوان البسۀ نظام قاری ص 202). و در این بیت منوچهری به تشدید تاء آمده است:
یا چنان زرد یکی جامۀ عتابی
پرز برخاسته زو چون سر مرغابی.
منوچهری.
آنجا که چرخ عتبۀ اقبال او گشاید
دهر سفیدجامه چه باشد یکی عتابی.
ظهیر.
گر به دیباهای رنگین آدمی گردد کسی
پس در اطلس چیست گرگ و در عتابی سوسمار.
کمال اسماعیل
لغت نامه دهخدا
عتابی
گورخر خارا گونه ای جامه که در عتابیه بغداد فراهم می آورند نوعی پارچه (تافته) موجدار و مخطط و با الوان مختلف خارا. توضیح محله ای در بغداد به نام عتابیه منسوب به یکی از افراد بنی امیه عتاب بوجود آمد درین محله پارچه های موجدار و مخطط می بافتند به نام همان محله (عتابیه) و سپس عتابی بدان پارچه ها اطلاق شد
فرهنگ لغت هوشیار
عتابی
نوعی پارچه موجدار و رنگارنگ شبیه اطلس که در عتابیه بغداد بافته می شد
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عرابی
تصویر عرابی
عرب بیابان نشین، برای مثال چون فارغ شد از آفرین و دعا / عرابی بشد خرم و بارضا (شمسی - لغتنامه - آفرین)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عنابی
تصویر عنابی
به رنگ عناب، قرمز تیره، مایل به قهوه ای مثلاً لباس عنابی پوشیده بود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
نوشتاری مانند مثلاً سخن کتابی،
دارای شکل تخت و کتاب مانند مثلاً باتری کتابی،
ظرف شیشه ای با دهانۀ باریک و بدنۀ مکعب مستطیل برای نوشیدنی های الکلی، بغلی، کنایه از کنار هم و بدون فاصله،
در فقه غیرمسلمان معتقد به یکی از کتاب های آسمانی، اهل کتاب،
کتابی زدن مثلاً کنایه از نوشیدن شراب از شیشۀ کتابی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پتابی
تصویر پتابی
توسرخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شتابی
تصویر شتابی
زمستانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عرابی
تصویر عرابی
از اعرابی: تازی اعرابی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عنابی
تصویر عنابی
چیلانی از رنگ ها منسوب به عناب برنگ عناب سرخ رنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
نامه ای - نیپک، بغلی منسوب به کتاب، کافر کتابی: (از علم رهی بمعرفت پیدا کن، مانند کتابی که مسلمان گردد) (جل سیادت) یا کافر کتابی، نوعی شیشه مخصوص مشروب بغلی. یا کتابی ایستادن (در اتوبوس و غیره)، مانند کتاب (در قفسه) پهلوی هم و تنگ یکدیگر سر پا ایستادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
((کِ))
منسوب به کتاب، کافر کتابی، نوعی شیشه مخصوص مشروب، بغلی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عنابی
تصویر عنابی
سرخ رنگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
Bookish
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
livresque
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
책을 좋아하는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
বইপ্রেমী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
ชอบหนังสือ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
mpenzi wa vitabu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
kitap düşkünü
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
本好きの
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
爱读书的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
ספרותי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
książkowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
gemar buku
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
पुस्तकप्रिय
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
boekachtig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
da lettura
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
libroso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
книжковий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
книжный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
bücherliebend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
literário
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کتابی
تصویر کتابی
کتابی
دیکشنری فارسی به اردو