جدول جو
جدول جو

معنی عتائد - جستجوی لغت در جدول جو

عتائد
(عِ / عَ)
موضعی است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عتاد
تصویر عتاد
آنچه برای سفر لازم است، وسایل سفر
فرهنگ فارسی عمید
(عَ ءِ)
جمع واژۀ عتیقه. (آنندراج) (منتهی الارب). رجوع به عتیقه شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ساخت. (منتهی الارب). آنچه آماده باشد از سلاح و چارپا و ساز جنگ. (اقرب الموارد) ، سامان، آمادگی، آنچه جهت سفر و جز آن آماده سازند. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(ءِ)
ابن ثعلبه بن وبره البلوی صحابی. وی از کسانی است که در تحت الشجره بیعت کرد و شاهد فتح مصر بود و به سال 53 هجری قمری در برلس شهید شد. (الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا
(عَ ءِ)
جمع واژۀ عضاده. (ناظم الاطباء). رجوع به عضاده شود
لغت نامه دهخدا
(عَ ءِ)
از عرفاء قرن سوم هجری و استاد عبدالله بن خفیف است. (از نامۀ دانشوران ج 4 ص 83)
لغت نامه دهخدا
(عَ ءِ)
عصاید. ج عصیده. (منتهی الارب) (دهار). رجوع به عصیده شود
لغت نامه دهخدا
(عَ ءِ)
عقاید. جمع واژۀ عقیده. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به عقیده شود، چیزی را حق دانسته در دل خود محکم گرفتن. (غیاث اللغات) (آنندراج). عقیده ها و چیزهایی که شخص یقین بر آنها کندو آنها را در دل خود گیرد. (ناظم الاطباء). آنچه نفس اعتقاد در آن قصد شود بدون عمل. (از تعریفات جرجانی) : عقاید ایشان بر آن مستقیم و مستدیم گشته. (ترجمه تاریخ یمینی ص 414). رجوع به عقیده شود
لغت نامه دهخدا
(عَ ءِ)
جمع واژۀ عائده. (منتهی الارب) (از آنندراج) (از اقرب الموارد). رجوع به عائده و عواید شود. بازگردندگان، صله ها ومهربانی ها، سودها و منافع و فواید. (آنندراج) (غیاث اللغات). عواید. رجوع به عواید شود: سلطان بر لطایف صنع باری و عوائد کرم او شکر میگفت. (ترجمه تاریخ یمینی ص 419). فوائد موافقت و عوائد معاضدت ایشان به اهل اسلام و کافّۀ خلق رسید. (ترجمه تاریخ یمینی ص 292). فوائد و عوائد آن سعی بدو و فرزندان او بازداشت. (ترجمه تاریخ یمینی)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
آماده گردیدن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از عوائد
تصویر عوائد
صله ها، مهربانیها، سودها و منافع، جمع عائده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عائد
تصویر عائد
بازگردنده، زیارت کننده بیمار، عیادت کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عتاد
تصویر عتاد
توشه راهمانه ساخت و سامان آنچه جهت سفر و جز آن آماده سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عقائد
تصویر عقائد
جمع عقیده، چیزی را حق دانسته در دل خود محکم گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
جمع عتیقه، بنساله ها سالینه ها مونث عتیق جمع عتائق (عتایق)، یا آثار عتیقه. آثار باستانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عتاد
تصویر عتاد
((عَ))
ساخت و سامان، آن چه جهت سفر و جز آن آماده سازند
فرهنگ فارسی معین
اعتقادات، باورها
دیکشنری اردو به فارسی