غبارآلوده. آلوده به غبار. گردناک. دارای غبار: مغبر. اغبر. غبراء. مقتم: شده شیرین در آن راه از بس اندوه غبارآلود چندین بیشه و کوه. نظامی. قدم گرچه غبارآلود دارم به دیدار تو دل خشنود دارم. نظامی
غبارآلوده. آلوده به غبار. گردناک. دارای غبار: مُغبر. اغبر. غبراء. مقتم: شده شیرین در آن راه از بس اندوه غبارآلود چندین بیشه و کوه. نظامی. قدم گرچه غبارآلود دارم به دیدار تو دل خشنود دارم. نظامی
مخفف عنبرآلوده. هر چیز آلوده به عنبر. (ناظم الاطباء) : فروغ شمعهای عنبرآلود بهشتی بوداز آتش، باغی از دود. نظامی. اجابت هاست در طالع دعای دامن شب را یکی صد شد امید من ز خط عنبرآلودش. صائب (از آنندراج). - عنبرآلود کردن، به عنبر آمیختن. به عنبر آلودن: به لب خاک را عنبرآلودکرد زمین را به چهره زراندود کرد. نظامی
مخفف عنبرآلوده. هر چیز آلوده به عنبر. (ناظم الاطباء) : فروغ شمعهای عنبرآلود بهشتی بوداز آتش، باغی از دود. نظامی. اجابت هاست در طالع دعای دامن شب را یکی صد شد امید من ز خط عنبرآلودش. صائب (از آنندراج). - عنبرآلود کردن، به عنبر آمیختن. به عنبر آلودن: به لب خاک را عنبرآلودکرد زمین را به چهره زراندود کرد. نظامی
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان دامغان، واقع در ده هزارگزی جنوب باختری دامغان. و هفت هزارگزی ایستگاه. هوای آن معتدل است و 350 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و چشمه علی تأمین میشود. محصولات آن غلات، پسته، پنبه، انگور و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی آنها کرباس بافی است. راه فرعی آن از ایستگاه منشعب میشود. دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان دامغان، واقع در ده هزارگزی جنوب باختری دامغان. و هفت هزارگزی ایستگاه. هوای آن معتدل است و 350 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و چشمه علی تأمین میشود. محصولات آن غلات، پسته، پنبه، انگور و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی آنها کرباس بافی است. راه فرعی آن از ایستگاه منشعب میشود. دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)