- عبیدالله (پسرانه)
- بنده کوچک خداوند، نام یکی از فرزندان امام جعفرصادق و مؤسس دولت علویان
معنی عبیدالله - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بندۀ خدا، کنایه از احمق، کودن، خنگ
بنده خدا:جمع عباد الله، انسان کامل، نامی است از نامهای مردان
لقب حضرت محمد بن عبدالله (ص)
پیغمبر، هر شخصی که خداوند او را با الهام، وحی و یا به واسطۀ فرشته خبر دهد و اوامر خود را به او برساند و یا او را برای راهنمایی خلق به راه راست مبعوث کند، برخی از پیغمبران قدیم پیرو شریعت پیغمبر دیگر بوده اند مانند یونس نسبت به موسی، وخشور، پیغامبر، رسول، پیمبر، پیامبر، نبی، پیغمبر خدا
پیغمبر، هر شخصی که خداوند او را با الهام، وحی و یا به واسطۀ فرشته خبر دهد و اوامر خود را به او برساند و یا او را برای راهنمایی خلق به راه راست مبعوث کند، برخی از پیغمبران قدیم پیرو شریعت پیغمبر دیگر بوده اند مانند یونس نسبت به موسی، وخشور، پیغامبر، رسول، پیمبر، پیامبر، نبی، پیغمبر خدا
بندگان خدا: خدایگان معظم اتابک اعظم سرملوک زمان ناصر عباد الله. (سعدی کلیات)
بنده خدا
برخدا، درمقام استعاذه آید پناه بر خدا، بدادم برسید، برمن ستم است ازین رصد گاه ای داور دوران علی الله. (تحفه العراقین)، فریاد از دست، علی الله از بد دوران علی الله، تبر از خدا دوران تبرا، (خاقانی)، هرچه باد، باد، یا علی الله زدن، پناه برخدا بردن، یا علی الله زنان. در حال پناه بردنه بخدای: منم از تیره شب خویش علی الله زنان ای موذن تو کجا حی علای تو چه شد ک (حسن دهلوی) یاعلی الله گفتن، دل بدریا زدن، داد و فریاد، پناه بر خدا، مخفف توکلت علی الله
پیغامبر خدا، لقب محمد ص بن عبدالله
پناه بر خدا، بر خدا، در مقام استعاذه گفته می شود، هرچه باداباد
در نزد خدا