جدول جو
جدول جو

معنی عبقسی - جستجوی لغت در جدول جو

عبقسی
(عَ قَ سی ی)
نسبت است به عبدالقیس. (از اللباب ج 2 ص 116) (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
عبقسی
(عَ قَ)
احمد بن ابراهیم فراس المکی العبقسی، مکنی به ابوالحسن، از جعفر دبیکی و ابامحمد مقری و جز آنان حدیث شنید و ابوعلی شافعی و جز وی از او روایت کنند. (از اللباب ج 2 ص 116)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عبقری
تصویر عبقری
بزرگ قوم، سرور، نیکو و نفیس، ویژگی کسی یا چیزی که نیرومندی و زیبایی او شگفت انگیز باشد، عبقر، برای مثال به سختی بکشت این نمد بسترم / روم زاین سپس عبقری گسترم (سعدی۱ - ۱۸۶)، کبکان دری غالیه در چشم کشیدند / سروان سهی عبقری سبز خریدند (منوچهری - ۱۶۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عباسی
تصویر عباسی
از نوادگان عباس، برای مثال خلفای عباسی، (اسم، صفت نسبی، منسوب به شاه عباس) در دورۀ صفوی، واحد پول ایران، برابر با یک پنجاهم تومان، در دورۀ قاجار، واحد پول ایران، برابر با چهار شاهی یا دویست دینار
فرهنگ فارسی عمید
(عَبْ با)
منسوب به عباس. رجوع به عباس شود، سرخ به کبودی مایل، کنایت از رنگ سیاه است چرا که خلفای عباسی لباس سیاه رامقبول خود ساخته بودند. (غیاث اللغات) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(عَبْ با سی یَ)
نام یکی از دهستان های چهارگانه بخش بستان آباد شهرستان تبریز است، این دهستان در جنوب خاوری بخش واقع و دارای آب و هوای نسبتاً سرد و سالم است. راه شوسۀ تهران و تبریز از این دهستان عبور میکند. آب آن از قنوات و رودخانه های کوچک محلی باسم رود شهری تأمین میشود. مرکز دهستان قره چمن (سیاه چمن) است که 1298 تن سکنه دارد و از 44 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده. و جمعیت قراء از 1749 تن تشکیل یافته. و مهمترین دهات آن تکمه داش شنگول آباد، چونخوران بالا، قپچاق، قرانقیه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(عَ دَ)
حمزه گوید این کلمه معرب افداسهی است و آن نام مصنعه ای است که در بازار کسکر بوده است. عرب آن بازار را ویران کرد و این نام بر عمارتهای اطراف مانده است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(عَبْ با)
تیره ای از ایل بویراحمدی کوه کیلویۀ فارس. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 88)
لغت نامه دهخدا
کبود از رنگ ها، نام گونه ای پرشیان (سکه) درایران، خوش دلکش منسوب به عباس، واحد پول که در زمان شاه عباس بزرگ ایجاد شد، وزن رسمی آن معادل یک مثقال یا 64، 4 گرم بود و یک تومان آن معادل 50 عباسی بود. عباسی را از ذوب سکه های دیگر با طلای خالص ضرب می کردند. عباسی نقره در اغلب شهرهای بزرگ ایران ضرب می شد ولی وزن آن ها مساوی نبود. در زمان سلطنت شاه سلطان حسین صفوی هر عباسی نقره معادل 84 گندم وزن داشت. در اواخر قاجاریه و اوایل پهلوی یک عباسی معادل دو صد دینار یا چهار شاهی بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
اخم و تخم بسیار ترشرویی اخمویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عبقری
تصویر عبقری
رئیس، قوی، مهتر، بهتر و کاملتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عباسی
تصویر عباسی
واحد پول رایج در زمان شاه عباس بزرگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عبقری
تصویر عبقری
((عَ بْ قَ))
بزرگ قوم، نوعی گستردنی از دیبای منقش، قوی، توانا، بهتر و کامل تر از هر چیزی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
متجهّمٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
Sullenness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
bouderie
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
ceño
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
ukali
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
угрюмость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
Missmut
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
похмурість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
ponurość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
اداسی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
বিষণ্ণতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
ความเงียบขรึม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
somurtkanlık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
cupezza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
不機嫌
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
沉闷
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
עַגוּמִיוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
mau humor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
kemurungan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
उदासी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
somberheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از عبوسی
تصویر عبوسی
시무룩함
دیکشنری فارسی به کره ای