- عبر
- عبرت، کنایه از حکایات پندآموز، گرفتن عبرت، پندآموزی
معنی عبر - جستجوی لغت در جدول جو
- عبر
- عبور کردن و گذشتن از وادی و نهر و جوی، در گذشتن و مردن
- عبر ((عِ بَ))
- جمع عبرت
- عبر
- تعبیر کردن خواب و مآل کار
- عبر ((عَ بْ))
- عبور کردن، گذشتن، درگذشتن، مردن، جاری کردن اشک
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پند، پندآموزی
حساب کردن مالیات محصول، مالیات، برای مثال چو آری به من عبرۀ هفت سال / دگر عبره ها بر تو باشد حلال (نظامی۵ - ۹۴۳)
اشک، اندوه بی گریه، گذر کردن از جایی، عبور
زبانی از شاخۀ زبان های سامی که میان یهودیان رایج است، خطی که این زبان با آن نوشته می شود، هر یک از افراد قوم یهود، یهودی
گریان زن زبان یهودی یهودی عبرانی، زبان یهود عبرانی
آموزه آموخته پند، درنگ و بررسی سنجیدن، گذر، گذرباژ، شگفت، گونه گون عبرت، ارزیابی محصول که به وسیله معدل گرفتن از چند سال معین صورت گیرد
پند گرفتن
سماک (سماق) از گیاهان
پند گرفتن، آگاهی ای که از نظر کردن در احوال دیگران حاصل می شود، پند
عبرت گرفتن: هشیار و آگاه شدن از چیزی به وسیلۀ نظر کردن در احوال دیگران یا تجربیات خود، پند گرفتن
عبرت گرفتن: هشیار و آگاه شدن از چیزی به وسیلۀ نظر کردن در احوال دیگران یا تجربیات خود، پند گرفتن
چاه پر آب
پند آموز
آنچه سبب عبرت گرفتن می شود، عبرت آور
عبرت گیر، آنکه از دیدن چیزی پند و عبرت می گیرد
عبرت پذیرنده، آنکه پند و عبرت می گیرد، عبرت گیر
جمع واژۀ عبره، حساب کردن مالیات محصول، مالیات
آمیخته به عبرت و پند، آنچه موجب تنبه و عبرت می شود
هشیار و آگاه شدن از چیزی به وسیلۀ نظر کردن در احوال دیگران یا تجربیات خود، پند گرفتن
عبری، زبانی از شاخۀ زبان های سامی که میان یهودیان رایج است، خطی که این زبان با آن نوشته می شود، هر یک از افراد قوم یهود، یهودی
آنچه موجب عبرت می شود، عبرت نماینده، آنچه موجب شگفتی می شود، شگفت انگیز
عبور دادن گذشتن از جایی
پند پذیری قبول عبرت
شاخ نازک، پیه لرزان کسی که پند گیرد پند پذیر
دنیا که از حوادث آن عبرت خیزد
پند گرفتن یا عبرت گرفتن از چیزی. پند گرفتن از آن