جدول جو
جدول جو

معنی عبر - جستجوی لغت در جدول جو

عبر
عبرت، کنایه از حکایات پندآموز، گرفتن عبرت، پندآموزی
تصویری از عبر
تصویر عبر
فرهنگ فارسی عمید
عبر
عبور کردن و گذشتن از وادی و نهر و جوی، در گذشتن و مردن
تصویری از عبر
تصویر عبر
فرهنگ لغت هوشیار
عبر
((عِ بَ))
جمع عبرت
تصویری از عبر
تصویر عبر
فرهنگ فارسی معین
عبر
تعبیر کردن خواب و مآل کار
تصویری از عبر
تصویر عبر
فرهنگ فارسی معین
عبر
((عَ بْ))
عبور کردن، گذشتن، درگذشتن، مردن، جاری کردن اشک
تصویری از عبر
تصویر عبر
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عبرت
تصویر عبرت
پند، پندآموزی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عبره
تصویر عبره
حساب کردن مالیات محصول، مالیات، برای مثال چو آری به من عبرۀ هفت سال / دگر عبره ها بر تو باشد حلال (نظامی۵ - ۹۴۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عبره
تصویر عبره
اشک، اندوه بی گریه، گذر کردن از جایی، عبور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عبری
تصویر عبری
زبانی از شاخۀ زبان های سامی که میان یهودیان رایج است، خطی که این زبان با آن نوشته می شود، هر یک از افراد قوم یهود، یهودی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عبری
تصویر عبری
گریان زن زبان یهودی یهودی عبرانی، زبان یهود عبرانی
فرهنگ لغت هوشیار
آموزه آموخته پند، درنگ و بررسی سنجیدن، گذر، گذرباژ، شگفت، گونه گون عبرت، ارزیابی محصول که به وسیله معدل گرفتن از چند سال معین صورت گیرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عبرت
تصویر عبرت
پند گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عبرب
تصویر عبرب
سماک (سماق) از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عبری
تصویر عبری
((عِ))
یهودی، زبان یهود، عبرانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عبره
تصویر عبره
((عِ رَ یا رِ))
عبرت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عبره
تصویر عبره
((عَ رَ یا رِ))
عبور کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عبره
تصویر عبره
((عَ بَ رِ))
اشک، سرشک، جمع عبرات و عبر، اندوه بی گریه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عبره
تصویر عبره
((عَ بَ رِ))
ارزیابی محصول که به وسیله معدل گرفتن از چند سال معین صورت گیرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عبرت
تصویر عبرت
((ع ِ رَ))
پند گرفتن، ارزیابی کردن، سنجیدن، پند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عبرت
تصویر عبرت
پند گرفتن، آگاهی ای که از نظر کردن در احوال دیگران حاصل می شود، پند
عبرت گرفتن: هشیار و آگاه شدن از چیزی به وسیلۀ نظر کردن در احوال دیگران یا تجربیات خود، پند گرفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سعبر
تصویر سعبر
چاه پر آب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عبرت آموز
تصویر عبرت آموز
پند آموز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عبرت انگیز
تصویر عبرت انگیز
آنچه سبب عبرت گرفتن می شود، عبرت آور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عبرت بین
تصویر عبرت بین
عبرت گیر، آنکه از دیدن چیزی پند و عبرت می گیرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عبرت پذیر
تصویر عبرت پذیر
عبرت پذیرنده، آنکه پند و عبرت می گیرد، عبرت گیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عبرات
تصویر عبرات
جمع واژۀ عبره، حساب کردن مالیات محصول، مالیات
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عبرت آمیز
تصویر عبرت آمیز
آمیخته به عبرت و پند، آنچه موجب تنبه و عبرت می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عبرت گرفتن
تصویر عبرت گرفتن
هشیار و آگاه شدن از چیزی به وسیلۀ نظر کردن در احوال دیگران یا تجربیات خود، پند گرفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عبرانی
تصویر عبرانی
عبری، زبانی از شاخۀ زبان های سامی که میان یهودیان رایج است، خطی که این زبان با آن نوشته می شود، هر یک از افراد قوم یهود، یهودی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عبرت نما
تصویر عبرت نما
آنچه موجب عبرت می شود، عبرت نماینده، آنچه موجب شگفتی می شود، شگفت انگیز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عبره کردن
تصویر عبره کردن
عبور دادن گذشتن از جایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عبرت گیری
تصویر عبرت گیری
پند پذیری قبول عبرت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عبرت گیر
تصویر عبرت گیر
شاخ نازک، پیه لرزان کسی که پند گیرد پند پذیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عبرت گه
تصویر عبرت گه
دنیا که از حوادث آن عبرت خیزد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عبرت گرفتن
تصویر عبرت گرفتن
پند گرفتن یا عبرت گرفتن از چیزی. پند گرفتن از آن
فرهنگ لغت هوشیار