جدول جو
جدول جو

معنی عبر

عبر
عبرت، کنایه از حکایات پندآموز، گرفتن عبرت، پندآموزی
تصویری از عبر
تصویر عبر
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با عبر

عبر

عبر
آنچه ازغربی فرات تا بریۀ عرب است. (منتهی الارب). ما اُخذعلی غربی الفرات الی بریه العرب. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

عبر

عبر
بسیار از هر چیزی. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، زن بی فرزند. زن فرزندمرده. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، ابر سخت روان، عقاب، گرمی چشم. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) : أری فلانا عبر عینیه. (اقرب الموارد) ، کیش عبر، قچقار یکسال فریزنا کرده. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا