جدول جو
جدول جو

معنی عبدالحسین - جستجوی لغت در جدول جو

عبدالحسین
(پسرانه)
بنده حسین
تصویری از عبدالحسین
تصویر عبدالحسین
فرهنگ نامهای ایرانی
عبدالحسین
(عَ دُلْ حَ)
دهی است از دهستان خاوه بخش دلفان شهرستان خرم آباد واقع در 15هزارگزی خاور نورآباد و هفت هزارگزی جنوبی راه اتومبیل رو خرم آباد به کرمانشاه. ناحیه ای است جلگه ای، سردسیر، مالاریائی. 300 تن سکنه دارد. آب آن از سراب نیاز تأمین میشود. محصولات آن غلات، لبنیات، و توتون است اهالی به کشاورزی و گله داری اشتغال دارند. راه مالرو دارد. ساکنین از طایفۀ خاوه هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عبدالحسن
تصویر عبدالحسن
(پسرانه)
بنده حسن
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ابوالحسین
تصویر ابوالحسین
(پسرانه)
پدر حسین، کنیه آهو
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عبدالحمید
تصویر عبدالحمید
(پسرانه)
بنده پروردگار ستایش شده، نام دو نفر از پادشاهان عثمانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عبدالحلیم
تصویر عبدالحلیم
(پسرانه)
بنده پروردگار که حلیم و بردبار است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عبدالامین
تصویر عبدالامین
(پسرانه)
بنده پروردگار که مورد اعتماد و امانت دار است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عبدالحی
تصویر عبدالحی
(پسرانه)
بنده پروردگار همیشه زنده
فرهنگ نامهای ایرانی
(عَ دُسْ سَیْ یِ)
ابن محمد بن عبدالواحد، مکنی به ابونصر و معروف به ابن الصباغ. رجوع به ابن الصباغ ابونصر عبدالسید در این لغتنامه و الاعلام زرکلی شود
لغت نامه دهخدا
محمد حسن ابن احمد بن عبدالحسین، ابن احمد بن عبدالحسین، پسر صاحب الجواهر. وی در نجف به سال 1235 هجری قمری درگذشت. او راست: ارجوزه در کلام و ارجوزه ای دیگر در اصول فقه. (ذریعه ج 1 ص 493 و ج 5 ص 275)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُلْ حَیْی)
ابن احمد بن محمد بن العماد العکری الحنبلی، مکنی به ابوالفلاح مورخ، فقیه، عالم به ادب بود. از تالیفات اوست: شذرات الذهب فی اخبار من ذهب در هشت جزء و غیره. وی به سال 1032 هجری قمری متولد و در 1089 درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
ابن علی بن محمد الطالوی الحنفی الدمشقی. او را دیوان شعر و کتابی است در ادب به نام مرور الصبا و الشمول. وی به سال 1117 هجری قمری به دمشق درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
بعلی بن ابی بکر البعلی معروف به طرزالریحان. عالم به ادب بود، او را دیوانی است. وی به سال 1034 میلادی به دمشق متولد و در 1099 میلادی درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
منشی، از خطاطان مشهور و در خط نستعلیق سرآمد بود، در زمان سلطان سعید مدتی صاحب دیوان انشاء بود مناشیر مینوشت وبعد از واقعۀ قراباغ منظور نظر تربیت امیرحسن بیک شده تا آخر حیات در ملازمت سلاطین آق قوینلو به همان منصب اشتغال داشت. (از حبیب السیر ج 4 چ دوم ص 108)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ حُ سَ)
غزال. (المزهر). آهو
لغت نامه دهخدا
(عَ دُلْ حَ)
ابن حسن بن محمد الحسنی العلوی، مکنی به ابوالمواهب. از سلاطین دولت علویۀ مغرب اقصی است. وی به سال 1280 هجری قمری در فاس متولد شد و به سال 1356 هجری قمری درگذشت و در فاس به خاک سپرده شد. از تألیفات اوست: منظومه فی مصطلح الحدیث. الجواهر اللوامع فی نظم جمع الجوامع. یاقوته الحکام فی مسائل القضاء و الاحکام. العذب السلسبیل فی حل الفاظ الخلیل در فقه مالکی. کشف القناع عن اعتقاد طوائف الابتداع در رد بر بعض متصوفه. نیل النجاح و الفلاح فی علم ما به القرآن و الاسلام. (از الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُلْ حَ)
ابن عبدالله النابلسی الشویکی. مردی فاضل بود وبه ادب اشتغال داشت. در الازهر به تحصیل پرداخت و درنابلس سکونت جست سپس به عکا رفت و نزد حاکم عکا مکانتی یافت و به سال 1185 هجری قمری درگذشت. او را رساله ای است در علم کلام و شرح سنوسی. (از الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُلْ حَ)
ابن عامر بن عبدالبر... معروف به عبدالحمید بک. وی طبیب است و از خاندان عبدالبر در منوفیه مصر است به سال 1300 هجری قمری متولد شد و درسال 1344 درگذشت. او راست: الطب الشرعی فی حصر مبادی. الطب الشرعی فی مصر و جز آن. (از الاعلام زرکلی)
ابن عبدالرحمان بن زید بن الخطاب ملقب به عدوی و مکنی به ابوعمر. وی از مردم مدینه و در حدیث ثقه بود عمر بن عبدالعزیز او را ولایت کوفه داد و در حدود سال 115 هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
ابن عبدالعزیز ملقب به ابوخازم. قاضی شام و کوفه و کرخ و بغداد بود. از تألیفات اوست: ادب القاضی و الفرائض...وی به سال 292 هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُلْ حُ سَ)
ده کوچکی است از دهستان خیران بخش مرکزی شهرستان شوشتر. واقع در 64هزارگزی جنوب خاوری شوشتر کنار شوسۀ مسجدسلیمان به اهواز. 50 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(کَ تِ عَ)
دهی است از دهستان کرراب بخش حومه شهرستان سبزوار در دامنه و سردسیر است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا