جدول جو
جدول جو

معنی عالمیان - جستجوی لغت در جدول جو

عالمیان
همۀ مردم جهان، جهانیان
تصویری از عالمیان
تصویر عالمیان
فرهنگ فارسی عمید
عالمیان
(لَ)
جمع واژۀ عالمی، جهانیان. آنچه در جهان است: و جناح انعام و احسان او بر عالمیان گسترده. (کلیله و دمنه). تا عالمیان بدانند که چون با جگرگوشه و قره العین... (سندبادنامه ص 204).
چون علم لشکر دل یافتم
روی خود از عالمیان تافتم.
نظامی.
حق تعالی او را به کرامت آن مخصوص گردانید و عالمیان در کنف عدل و رأفت و پناه احسان و عاطفت او آسوده گشتند. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 21). رحمت عالمیان و صفوت آدمیان. (گلستان). شخصم به چشم عالمیان خوب منظر است.
(گلستان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از والمیدن
تصویر والمیدن
لم دادن، دراز کشیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عالم جان
تصویر عالم جان
در فلسفه عالم ارواح
دنیا، این جهان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عالمتاب
تصویر عالمتاب
روشن کنندۀ جهان (خورشید) مثلاً خورشید عالمتاب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عامیانه
تصویر عامیانه
آنچه به وسیلۀ مردم عادی استفاده می شود، غیرعلمی، عوامانه مانند عوام، به روش مردم عادی، برای مثال عامیانه چه ملامت می کنی / بخل بر خوان خداوند غنی (مولوی - ۷۹۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از والریان
تصویر والریان
سنبل الطّیب، گیاهی علفی و خودرو با ساقۀ راست، برگ های متقابل دندانه دار و گل های سفید معطر که بلندیش تا یک متر می رسد و ریشۀ آن دارای اسانس، اسید والرینیک، اسیدمالیک و مواد قندی است که در طب به کار می رود، علف گربه
فرهنگ فارسی عمید
(مِ)
دهی است از دهستان وفس عاشقلو بخش رزن شهرستان همدان که در 9 هزارگزی جنوب خاوری قصبه رزن و24 هزارگزی شمال خاور کمیجان اراک واقع شده، کوهستانی و سردسیر است و 431 تن سکنه دارد که بشغل زراعت وگله داری مشغولند و صنایع دستی زنان قالی بافی میباشد. آبش از قنات و چشمه و محصولش غلات و لبنیات است. راهش مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
مالکیان بچند دسته تقسیم میشوند. سالمیان از فرقت چهارم از مالکیانند. و مالکیان بصره جمله سالمی هستند. رجوع به حلولیان و تاریخ ادبیات دکتر صفا ج 2 ص 145 شود
لغت نامه دهخدا
(لَ)
جمع واژۀ عالم (در حالت نصبی و جری). رجوع به عالم و عالمون شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از عالمتاب
تصویر عالمتاب
تابنده و روشن کننده جهان: خورشید عالمتاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از والریان
تصویر والریان
سنبل الطیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از والمیدن
تصویر والمیدن
دراز کشیدن و استراحت کردن لم دادن: (رفت از ایران تا زمانی و المد در هتل ها یکه و تنها لمد) (بهار)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عالمانه
تصویر عالمانه
عاقلانه، خردمندانه، دانشمندانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عالم جان
تصویر عالم جان
جهان جانان جهان جان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عامیانه
تصویر عامیانه
منسوب به عوام و مردم بیسواد و فرومایه
فرهنگ لغت هوشیار
جمع عالم، جهان ها گیتی ها جمع عالم در حات نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) جهان ها گیتی ها، جمع عالم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) دانشمندان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پالایان
تصویر پالایان
در حال پالودن و پالاییدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عالمین
تصویر عالمین
((لَ))
جمع عالم، جهان ها، گیتی ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عامیانه
تصویر عامیانه
((نِ))
مانند عوام و مردم بی سواد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عامیانه
تصویر عامیانه
تودگانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عامیانه
تصویر عامیانه
Colloquial
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از عامیانه
تصویر عامیانه
familier
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از عامیانه
تصویر عامیانه
일상적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از عامیانه
تصویر عامیانه
sehari-hari
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از عامیانه
تصویر عامیانه
सामान्य
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از عامیانه
تصویر عامیانه
informeel
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از عامیانه
تصویر عامیانه
colloquiale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از عامیانه
تصویر عامیانه
potoczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از عامیانه
تصویر عامیانه
coloquial
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از عامیانه
تصویر عامیانه
coloquial
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از عامیانه
تصویر عامیانه
розмовний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از عامیانه
تصویر عامیانه
umgangssprachlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از عامیانه
تصویر عامیانه
разговорный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از عامیانه
تصویر عامیانه
עממי
دیکشنری فارسی به عبری