- عاصفه (دخترانه)
- معرب از سریانی، باد تند و شدید، تندباد
معنی عاصفه - جستجوی لغت در جدول جو
- عاصفه
- عاصف، تند، شدید، باد تند و شدید
- عاصفه
- توفان تند باد مونث عاصف جمع عواصف عاصفات
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پایتخت، شهری که مرکز سیاسی یک کشور و محل اقامت پادشاه یا رئیس جمهوری و هیئت دولت باشد، تختگاه، دارالسّلطنه، دارالخلافه، سواد اعظم، دارالملک
زن صبور و شکیبا
خویشی و قرابت، مهر
مونث عاصی زن نافرمان جمع عاصیات
مونث عاصم پایتخت نام مدینه مونث عاصم، پایتخت کشور قاعده مملکت
دستگاه آبگیری، دستگاه روغن گیری، دستگاه فشار
ریزه کاه
شفقت، مهربانی
عارف (زن)، نیکویی
تند، شدید، باد تند و شدید
مایل و خمیده، باد سخت، جمع آن عواصف است
مونث عفص: ادویه عفصه
Infuriated
взбешенный
wütend
розлючений
wściekły
furioso
furioso
furieux
furioso
woedend
क्रोधित
غضبانٌ