معنی عازر - جستجوی لغت در جدول جو

عازر

لغت نامه دهخدا

عازر

لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عامر — تصویر عامر

(پسرانه)

آباد کننده، معمور، آبادان

فرهنگ نامهای ایرانی

تصویری از عاطر — تصویر عاطر

خوش بو، دارای بوی خوش، معطر

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از عابر — تصویر عابر

عبور کننده، گذرنده، رهگذر

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از عازم — تصویر عازم

کسی که عزم و ارادۀ کاری می کند، قصد کننده بر انجام کاری، آنکه قصد دارد به طرف جایی حرکت کند

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از وازر — تصویر وازر

حمل کنندۀ بار برپشت، گناهکار، بزه کار

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از گازر — تصویر گازر

کسی که پیشه اش رخت شویی است، رخت شوی

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از عامر — تصویر عامر

آباد کننده، معمور، آباد

فرهنگ فارسی عمید

صورت اصلی کلمه عازر است که لام آن را عرب در تداول خود انداخته، چنانکه الماس و الکسندر و لبرنتی. (النقود العربیه ص 56)

لغت نامه دهخدا

تصویری از عاقر — تصویر عاقر

نحر کننده شتر، زن که آبستن نشود، مرد عقیم

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از فازر — تصویر فازر

مور سرخ

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از گازر — تصویر گازر

رختشوی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از وازر — تصویر وازر

گناهکار گناهکار: (هیچ وازر وزر غیری بر نداشت من نیم وازر خدایم برفراشت) (مثنوی)

فرهنگ لغت هوشیار

آباد، آباد کننده، ماند گار، دراز زی، بچه کفتار آباد کننده، اقامت کننده در محلی معمور، زیاد عمر کننده، معمور آبادان

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از عاهر — تصویر عاهر

جهمرز (زناکار)

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از عائر — تصویر عائر

درد چشم، خاشاک چشم، گشت زننده، پی سرگردان

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از عاصر — تصویر عاصر

فشار دهنده

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از عاطر — تصویر عاطر

بویه دار، بویه دوست بوی خوش دهنده، دوست دارنده عطر عطر دوست

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از عاذر — تصویر عاذر

رگ دشتان، پلیدی، پوزشخواه، نشان خستگی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از عابر — تصویر عابر

عبور کننده و راه گذرنده، مسافر، راه گذر

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از عاجر — تصویر عاجر

سست و ناتوان، درمانده

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از عادر — تصویر عادر

دروغگو، لغزنده

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از عازف — تصویر عازف

چغانه نواز، سرود گوی چغانه زننده نوازنده چغانه، سرود گوی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از عازل — تصویر عازل

باز دار

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از عازم — تصویر عازم

کسی که اراده حتمی به انجام کاری کند، کوشش کننده، آهنگ کننده

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از عاشر — تصویر عاشر

دهم دهمین، ده یک گیر ده یک گیرنده، دهم دهمین

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از خازر — تصویر خازر

تیز هوش زیرک

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از عاهر — تصویر عاهر

((هِ))

زناکار، فاسق

فرهنگ فارسی معین

تصویری از عامر — تصویر عامر

((مِ))

آباد کننده، اقامت کننده در جای آباد، معمور، آبادان

فرهنگ فارسی معین

تصویری از عاقر — تصویر عاقر

((ق))

قربانی کننده شتر، زنی که آبستن نشود

فرهنگ فارسی معین

تصویری از عاطر — تصویر عاطر

((طِ))

بوی خوش دهنده، دوست دارنده عطر، عطر دوست

فرهنگ فارسی معین

تصویری از عاصر — تصویر عاصر

((ص))

فشار دهنده، فشارنده

فرهنگ فارسی معین

تصویری از عابر — تصویر عابر

رهگذر

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از عازم — تصویر عازم

رهسپار، راهی

فرهنگ واژه فارسی سره