خلق و خوی، اعتیاد مثلاً عادت به مصرف الکل، کاری که انسان به آن خو می گیرد و در وقت معیّن انجام می دهد در علم زیست شناسی جریان خون از رحم در زن غیر حامله و برخی پستانداران ماده که هر ۲۸ روز یک بار به مدت ۵ تا ۷ روز طول می کشد، خون ریزی ماهیانه، قاعدگی، رگل، خون ریزی ماهانه، عذر، پریود، دشتانی، حیض، عادت ماهانه، عادت ماهیانه عادت ماهانه: در علم زیست شناسی خونریزی ماهانۀ زنان، قاعدگی، حیض عادت دادن: کسی را به انجام مرتب کاری واداشتن عادت داشتن: معتاد به انجام کاری بودن عادت شدن: رسم شدن، معمول شدن، در علم زیست شناسی قاعده شدن زن، حائض شدن عادت کردن: انجام دادن کاری به صورت مرتب، خو گرفتن عادت گرفتن: عادت کردن، خو پذیرفتن، خو کردن عادت ماهیانه: در علم زیست شناسی قاعدگی
خلق و خوی، اعتیاد مثلاً عادت به مصرف الکل، کاری که انسان به آن خو می گیرد و در وقت معیّن انجام می دهد در علم زیست شناسی جریان خون از رحم در زن غیر حامله و برخی پستانداران ماده که هر ۲۸ روز یک بار به مدت ۵ تا ۷ روز طول می کشد، خون ریزی ماهیانِه، قاعِدِگی، رِگل، خون ریزی ماهانِه، عُذر، پِریُود، دَشتانی، حَیض، عادَتِ ماهانِه، عادَتِ ماهیانِه عادت ماهانه: در علم زیست شناسی خونریزی ماهانۀ زنان، قاعدگی، حیض عادت دادن: کسی را به انجام مرتب کاری واداشتن عادت داشتن: معتاد به انجام کاری بودن عادت شدن: رسم شدن، معمول شدن، در علم زیست شناسی قاعده شدن زن، حائض شدن عادت کردن: انجام دادن کاری به صورت مرتب، خو گرفتن عادت گرفتن: عادت کردن، خو پذیرفتن، خو کردن عادت ماهیانه: در علم زیست شناسی قاعدگی
جمع واژۀ معدن به معنی کان جواهر از زر و سیم و جز آن. (آنندراج). کانها. جمع واژۀ معدن که به معنی کان است. (غیاث) : معادن پس نبات آنگاه حیوان به هم بستند یکسر عهد و پیمان. ناصرخسرو. در او... اصناف معادن باشد. (کلیله و دمنه). چون خواست که در این عالم معادن و نبات و حیوان پدید آرد، ستارگان را بیافرید خاصه مر آفتاب و ماه را. (چهارمقاله ص 8). در دل سنگ کثیف جواهر معادن و فلزات بیافرید. (سندبادنامه ص 2). دل خاقانی اگر کوه غم است هم در آن کوه معادن تو کنی. خاقانی. و رجوع به معدن شود، در نزد فقها مالی است که در زیرزمین یافت شود چه آنکه معدن طبیعی باشد یا کنزی باشد که کفار دفن کرده باشند و سجود بر معادن روا نیست. (فرهنگ علوم نقلی دکتر سجادی)
جَمعِ واژۀ معدن به معنی کان جواهر از زر و سیم و جز آن. (آنندراج). کانها. جَمعِ واژۀ معدن که به معنی کان است. (غیاث) : معادن پس نبات آنگاه حیوان به هم بستند یکسر عهد و پیمان. ناصرخسرو. در او... اصناف معادن باشد. (کلیله و دمنه). چون خواست که در این عالم معادن و نبات و حیوان پدید آرد، ستارگان را بیافرید خاصه مر آفتاب و ماه را. (چهارمقاله ص 8). در دل سنگ کثیف جواهر معادن و فلزات بیافرید. (سندبادنامه ص 2). دل خاقانی اگر کوه غم است هم در آن کوه معادن تو کنی. خاقانی. و رجوع به معدن شود، در نزد فقها مالی است که در زیرزمین یافت شود چه آنکه معدن طبیعی باشد یا کنزی باشد که کفار دفن کرده باشند و سجود بر معادن روا نیست. (فرهنگ علوم نقلی دکتر سجادی)